نمادگرایی در ادبیات نمایشی
سمبولیسم برداشتی در هنر و ادبیات است که سابقهای دیرینه دارد.تا آنجا که پیشینهء هنر سمبولیک یا نمادین را به مصر باستان میرسانند.هگل در اینباره میگوید که در ساحت هنر نمادین،درونمایه اندیشهگون و روحانی نمیتواند بر عنصر حسی چیره شود و هنرمند به ناچار،مقصود خود را نه در پیکر شکل، که با اشاراتی بدان بیان میکند.او هنر مصر باستان را عالیترین نمونهء هنر نمادین میداند و معتقد است که در آنجا،شکلهای هندسی، و توازن و تقارن فقط اشاراتی هستند به درونمایهء بیان نشده.شکل در اهرام و تندیس ابو الهول گزارش دقیق و سرراستی از روح نیست،بل نمایانگر روحی فردی است که تنها به عنوان نماد جنبهء همگانی مییابد و گفته است که الولهول نماد نمادگرایی است.
برداشت نمادین،نه فقط در مصر باستان که در کتب مقدس ملل گوناگون و هنرهای آنان،به ویژه در ادبیات عرفانی شرق وجود دارد و به عرفان اسلامی برجستگی خاص داده است.
ولی همه اینها برداشت نمادین است و آن چیزی که به نام هنر سمبولیستی یا مکتب سمبولیسم شهرت دارد،در نیمهء دوم سدهء نوزدهم و در فرانسه پدید آمد. این جنبش در واکنش به مکتبهای رئالیسم و ناتورالیسم سر برآورد،چرا که طرفداران آن باور داشتند که شدت پایبندی رئالیستها و بهویژه ناتورالیستها، روح و عواطف انسانی را از هنر دور کرده است.
گرچه طرح نمادگرایی در نوشته هنرمندانی همچون گوته آمده است،اما سمبولیستها پیامبر واقعی خود را در سیمای شارل بودلر(1821-1867)یافتند. هرچند بودلر،ادگار آلنپو(1809-1849)شاعر و نویسنده آمریکایی را پیشگام راهی میداند که خود میپویید و با کوشش تمام به ترجمه آثار ادگار آلنپو دست زد و از این راه در معرفی او بسیار دخیل بود.
پس از بودلر،سه تن از شاعران فرانسوی در به شهرت رساندن این مکتب و رواج آن بسیار کوشیدند.
این سه نفر عبارتند بودند از:پل ورلن(1844-1896) آرتور رمبو(1854-1891)و استفان مالارمه.
ورلن و دوستش رمبو،همچنین پیشوای خود،بودلر، زندگی بسامانی نداشتند و به ویژه رمبو با سرگشتگی و نبوغ خود خیلی زود درخشید و شاهکارهای ادبی خود را در عین جوانی سرود و در همان اوج جوانی و شکفتگی با جهان شعر وداع گفت.ولی استفان مالارمه،تمامی عمر خود را صرف خلق اثر در این مکتب نوین کرد.تا آنجا که نفوذ این مکتب از مرزهای فرانسه فراتر رفت و سرزمینهای دیگر را در نوردید و در کشور ما نیز نخست نیما یوشیج،پایهگذار شعر نو فارسی،و پس از او دیگر شاعران به آن توجه کردند.
اما نزد ما،تحقیق دربارهء سمبولیسم آنقدر سابقه ندارد.پیش از کتاب حاضر،دکتر حسن هنرمندی در کتاب بنیاد شعر نو در فرانسه(تهران،انتشارات زوار،1350)، فصلی را به سمبولیسم و معرفی شاعران این مکتب اختصاص داد و پس از آن رضا سید حسینی در
کتاب ماه هنر » شماره 2 (صفحه 31)
(به تصویر صفحه مراجعه شود) مکتبهای ادبی به بحث درباره سمبولیسم پرداخت.
کتاب د کتر فرهاد ناظرزاده کرمانی،نخستین کتاب مستقل در این زمینه است.هرچند برحسب عنوان، نویسنده باید به ادبیات نمایشی بپردازد.ولی مؤلف در مقدمهء بسیار مفصلی که بر ادبیات سمبولیستی نمایشی آورده است و حدود 194 صفحه،یعنی نزدیکبهیک سوم کتاب را دربرمیگیرد.شمای کاملی از این مکتب را ارائه میکند،در نوع خود برای خواننده و آشنایی او بسیار مفید است.مؤلف در این مقدمه از معنای واژه سمبولیسم شروع میکند و تمام حوزههای آن را چه در زمینه نظریه و چه در زمینه خلق ادبی،بهویژه در شعر توضیح میدهد تا به سده بیستم و نمایشنامهنویسان سمبولیست میرسد.
دکتر ناظرزاده،ابتدا چند متن منظوم و منثور ادبیات فارسی را به جهت تجانس و تقارن آنها با مکتب سمبولیسم میآورد و بدنبال آن نمونههایی از اشعار شاعران اروپایی را درج میکند.
سپس به بحث درباره هنر سمبولیستی از روزگار باستان تا روزگار شارل بودلر میپردازد تا سابقه برداشت نمادین را مطرح کند.
در فصل بعد،زمینههای فلسفی،ادبی و هنری پیدایش سمبولیسم جدید را بررسی میکند و به تفصیل پایههای نظری این مکتب را شرح میدهد.
سپس به بررسی آثار نمایشنامه نویسانی میپردازد که در آثارشان یا در برخی آثار خود،به سمبولیسم توجه داشتهاند که از آن جملهاند:آگوست استریندبرگ،اسکار وایلد،موریس مترلینک،گرهارت هاپتمان،ویلیام باتلریینز،لئونید نیکلایه یویچآندرییو و مهمتر از همه فدریکو گارسیالورکا.
کتاب دو نمایشنامه نیز ضمیمه دارد. یکی ناخوانده اثر موریس مترلینک و دیگری برزخ اثر ییتز.
دکتر ناظرزاده با مراجعه به منابع درجه اول به زبان انگلیسی و برخی منابع ترجمه شده،اطلاعات دست اولی در این زمینه گرد آورده است.اطلاعاتی از آن دست میتواند علاقهمندان مکتب سمبولیسم را نه تنها در حوزه ادبیات نمایشی که در شعر و داستان نیز با این مکتب آشنا کند.در این خصوص باید به زحمات این پژوهشگر فاضل، ارج نهاد.اما کتاب از دو خصلت آسیب دیده است.یکی نثر روزنامهای کتاب و دیگر آرایش آن، نثر کتاب به شدت سست و تحت تأثیر زبان روزنامههاست.تا آنجا که گاه سطح مطالب افول میکند و بدین لحاظ کتاب به ویرایش جدی نیازی دارد و جا دارد که ناشر و نویسنده در چاپ جدید به این مسأله توجه نمایند.
دوم،آرایش صفحات کتاب بسیار ابتدایی و با سهلانگاری انجام شده است.چیزی که در کتابی درباره هنر،عیب بزرگی به چشم میآید که این نیز در چاپهای جدید به آسانی جبرانپذیر است.
پایان مقاله
منبع:مجله کتاب ماه هنر » آبان 1377 - شماره 2 (از صفحه 30 تا 31)نویسنده : قاسم زاده، محمد