Quantcast
Channel: forex
Viewing all articles
Browse latest Browse all 339

آی آدم ها (نگاهی به نمادگرایی نیما و تحلیل شعر «آی آدم ها»)

$
0
0

آی آدم ها (نگاهی به نمادگرایی نیما و تحلیل شعر «آی آدم ها»)

نماد،رمز و سمبل در علوم بلاغی‏ هم‏چون استعاره ذکر مشبه‏به و اراده‏ی مشبه‏ است،با این تفاوت که مشبه‏به در سمبل‏ صریحا به یک مشبه خاص دلالت ندارد بلکه‏ به چند مشبه نزدیک به هم مربوط است و نیز سمبل ممکن است در معنای خود نیز فهمیده‏ شود.اصل کلمه‏ی سمبل را Sumbolon یونانی به معنی به هم چسباندن دو قطعه‏ی‏ مجزّا می‏دانند که از فعل‏ Sumballo (می‏پیوندم)مشتق شده است(سیّد حسینی، 6731:835)

 نماد را رازی می‏دانند که می‏باید آن را گشود و نهفته‏ای که می‏باید آن را گزارد. (کزّازی،6731 الف:361)یونگ در کتاب‏ «صور نوعی و ناخودآگاه عمومی»سمبل را بهترین نحوه‏ی بیان مضمون و مطلبی می‏داند که برای ما جنبه‏ی ناخودآگاه دارد و هنوز طبیعتش کاملا شناخته نشده است.(شمیسا، 2731:491-591)در آثار ادبی،بعضی از نمادها،نمادهای عام هستند که تقریبا نزد بسیاری از مردم شناخته شده‏اند و دسته‏ای‏ دیگر نمادهای شخصی و خصوصی‏اند که نزد هر کس تعبیر متفاوتی پیدا می‏کند.هم‏چنین‏ نماد ممکن است در مقام تصویرهایی پراکنده‏ در یک اثر حضور داشته باشد یا کلّ اثر ساختاری نمادین داشته باشد.(داد،5731: 203)

 هدف این مقاله آشنایی با نمادگرایی نیما و بررسی یکی از اشعار معروف اوست تا شناخت بهتری از نیما و ویژگی‏های شعری‏ او به دست آوریم.

نمادگرایی

 نمادگرایی را مکتبی می‏دانند که در برابر اثبات‏گرایی و ادبیّاتی که به آن وابسته است قد برافراشته است.(کزّازی،6731 ب:752) «سمبولیسم را می‏توان کوششی برای رخنه در فراسوی جهان تصوّرات دانست،خواه‏ تصوّرات درون شاعر و نیز عواطفش،خواه‏ تصوّرات به مفهوم ایده‏ی افلاطون؛یعنی‏ جهان فراطبیعی کاملی که انسان آرزوی رهیابی‏ به آن را دارد.»(چدویک،5731:41)در آثار شاعران و نویسندگانی که نمادگرایند عموما از تصاویر عینی و مادّی برای بیان‏ احساسات و اندیشه‏های انتزاعی استفاده‏ می‏شود.

 سمبولیسم اروپایی که بر شعر معاصر ما تأثیر گذاشته است ویژگی‏هایی دارد که‏ مهم‏ترین آن‏ها عبارت‏اند از:

 1-بیان مکنونات ذهنی و عاطفی شاعر با استفاده از نمادهای فردی،ملّی و جهانی

 2-بی‏توجّهی به جنبه‏ی تعلیمی شعر و ترجیح تصوّر و تخیّل بر تعقّل و اندیشه

 3-بی‏توجّهی به شعر متعهّد و شعر سیاسی-اجتماعی

 4-توجّه به موسیقی کلمات و گریز از سنّت‏های کلاسیسم ادبی(زرقانی،3831: 335)

 البتّه تمام این ویژگی‏ها را نمی‏توان در شعر سمبلیک ایرانی دید.در شعر نمادگرای ایرانی‏ شاعران به شعر متعهّد و سیاسی-اجتماعی‏ گرایش دارند و به جنبه‏ی تعقّل و اندیشه نیز بی‏توجّه نیستند.

چکیده

 نیما یوشیج شاعری است که جلوه‏ی‏ مکاتب گوناگون ادبی از جمله رمانتیسم، رئالیسم و سمبولیسم را می‏توان در اشعار او به خوبی مشاهده کرد.سمبولیسم یا نمادگرایی مکتب ادبی غالب در اشعار نیماست‏ و بیش‏تر اشعار او جنبه‏ای نمادین دارند. نویسنده در این مقاله،ابتدا به تعریف اصطلاح‏ «نماد»پرداخته،سپس ویژگی‏های مکتب‏ ادبی نمادگرایی را بیان داشته و نمادگرایی‏ نیما را مورد بررسی قرار داده و سرانجام به‏ تحلیل نمادین شعر«آی آدم‏ها»پرداخته‏ است.

کلید واژه‏ها

 نماد،نمادگرایی،سمبولیسم،نیما، آی آدم‏ها

 سهیلا فرهنگی

 دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات،رشت

رشد آموزش زبان و ادب فارسی » شماره 83 (صفحه 30)


از نظر قالب‏های شعری نیز باید گفت که‏ شعرای نمادگرا قالب‏های آزاد و شعر منثور را جای‏گزین قالب‏های سنّتی کردند.

نمادگرایی نیما

 از نظر نیما ریشه‏ی نمادگرایی را باید در شرق جست‏وجو کرد.او در کتاب«ارزش‏ احساسات»می‏گوید:«در یونان چون از اوّل‏ خدایان اساطیری آن‏ها دارای اشکال ظاهری‏ و معیّن بودند؛مثلا«پرومته»که در کوه‏های‏ قفقاز تبعید و عقابی از کبد او تغذیه می‏کرد و هرکول عضلات خود را می‏بایست نشان‏ بدهد،اولین قلم هنری هم تمثال معیّن را از آن‏ها به وجود آورد.طرز کار آن‏ها به هیچ‏ ابهامی برنمی‏خورد...در صورتی که برای ما از قدیم‏ترین گذشته‏های تاریخی به عکس‏ بوده است.اهورامزدا بر تخت روشنایی خود و فرشتگانش در پیش روی او صورت‏های‏ ظاهری و معیّن‏تر از این نمی‏توانستند داشته‏ باشند و اهریمن آن بدجنس بدکار،با شکل‏ دیده نشدنی خود در دنیا آواره ماند.از همین‏ رهگذر همه چیز سمبل واقع شد.آهنگ‏های‏ موسیقی،احساسات شعری و تصویرهایی‏ را که نقّاش‏های ما زمینه‏ی کار خود قرار دادند با الهام و وسعت ارتباط پیدا کرد.در واقع‏ آثار هنری ما سمبل برای فهم احساسات و بیان ممتد و وسیع‏تری قرار گرفت که می‏توان‏ آن را در بین آثار هنری دنیا با عنوان مکتب‏ شرقی اسم برد.»(نیما یوشیج،5331: 63-53)نیما در جای دیگر می‏گوید: «وصف کردن و با آن وسیع ارتباط داشتن یک‏ وسیله دارد و آن سمبل‏های شماست.آن‏چه‏ عمق دارد با باطن است...سمبل‏ها شعر را عمیق می‏کنند،دامنه می‏دهند،اعتبار می‏دهند،و فاز می‏دهند و خواننده خود را در برابر عظمتی می‏یابد.»(نیما یوشیج، 8631:331)

 نیما شاعری است که جلوه‏ی مکاتب‏ گوناگون ادبی از جمله رمانتیسم،رئالیسم و سمبولیسم را می‏توان در اشعار او مشاهده‏ کرد.محمّد حقوقی معتقد است که در شعر نیما جلوه‏هایی از رئالیسم، رمانتیسم،ایماژیسم و سوررئالیسم دیده می‏شود.امّا مکتب ادبی غالب نیما سمبولیسم است که یا در حدّ واژه‏های نمادین مستقل؛مانند ظلمت،روشنی،صبح،شب‏ و...و یا در قالب کلّ شعر هم‏چون شعر ققنوس،غراب، مرغ آمین و...تجلّی کرده است. (حقوقی،9731:61)نیما با تغییر مسیر شاعری از رمانتیسم به‏ سمبولیسم مسیر جدیدی را در پیش گرفت. البتّه او در نخستین دوره‏ی شاعری از حدود تمثیل سنّتی فراتر نرفت.

 در خاطره‏ای،که اخوان ثالث از نیما نقل‏ کرده،آمده است:«شعرش سالیان دراز غیر مستقیم و پوشیده و رمزآمیز بود.به حکم‏ اوضاع و احوالی که 0031 تا 0231 در جریان بود،انگار ساز روح و قریحه‏ی شعری‏ او را این‏چنین مرموز و پر ابهام و با پرده‏های‏ پوشیدگی کوک کرده بودند،امّا رسید روزگاری که جریانات زمان صراحت‏ بیش‏تری را می‏طلبید،دیگر موجبات پوشیده‏ گفتن در میان نبود.نیما از این خلاف عادت، عجیب ناراحت بود ولی باز سالی چند که‏ گذشت و باز احوالی نظیر ایّام قدیم و محدودیت‏های پیش از سیصد و بیست پیش‏ آمد روزی از زبان او شنیدم که می‏گفت:ها، خوب شد،می‏شود از همان‏طور شعرهای‏ رمزی و سمبلیک گفت.»(طاهباز،0731: 06-95)

 منوچهر آتشی معتقد است که«برخلاف‏ تصوّر شایع،گرایش نیما به نمادگرایی به‏ خاطر ترس از سرکوب و سانسور نبوده است‏ و آن سمبولیسم سیاسی محض بیش‏تر در شعر شاعران حزبی آن زمان رونق داشت نه نیما و (به تصویر صفحه مراجعه شود) نیما هرگز عضو رسمی هیچ حزبی نبوده‏ است.»(آتشی،2831:63)می‏توان این‏ سخن را پذیرفت که اگرچه ساختار پیچیده و بیان مبهم و نمادین اشعار نیما در اصل برخاسته‏ از ویژگی‏های شخصی،زیباشناسی خاص و حاصل نزدیکی بیش‏تر به جوهر شعری است‏ امّا این ویژگی‏ها با اوضاع و شرایط زمانه هم‏ متناسب بوده است.(امین‏پور،3831: 583)

 به نظر دکتر پورنامداریان«در شعرهای‏ کوتاه‏تر و کمال‏یافته‏تر نیما،خواه جنبه‏ی‏ سیاسی و اجتماعی داشته باشد و خواه نداشته‏ باشد،کم‏تر با تزاحم نمادها روبه‏رو می‏شویم‏ و گاه گره شعر را درک یک یا چند نماد باز می‏کند و براساس آن می‏توان تأویلی قانع‏کننده‏ از شعر به دست داد.بر شعرهای نیما بعد از «ققنوس»به طور کلی جنبه‏ی سمبلیک غلبه‏ دارد و این ناشی از همان دیدن ذهن در عین و یا نگریستن به اشیا با چشم سر در لحظه‏های‏ شهود شاعرانه است.»(پورنامداریان، 7731:471)

رشد آموزش زبان و ادب فارسی » شماره 83 (صفحه 31)


(به تصویر صفحه مراجعه شود) تحلیل شعر«آی آدم‏ها» نیما شعر«آی آدم‏ها»را در 72 آذر 0231 سرود و هنگامی که در نخستین کنگره‏ی‏ نویسندگان ایران،که در تیرماه 5231 به ابتکار هیئت مدیره‏ی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی تشکیل شده بود،شرکت کرد.این‏ شعر را به همراه دو شعر دیگر در آن کنگره‏ قرائت کرد.

 در نخستین نگه به این شعر،با دیدن‏ کلماتی هم‏چون ساحل،آب و دریا،به یاد می‏آوریم که نیما مازندرانی است امّا وقتی‏ پرده‏ی کلمات را کنار می‏زنیم و به تاریخ‏ سرودن شعر دقیق می‏شویم و افکار انسانی او را در این شعر می‏بینیم در می‏یابیم که او نه تنها یک ایرانی است که دغدغه‏ی جهان انسانی را در سر دارد.

 این شعر زبانی ساده و بیانی روایی دارد و متناسب با حال و هوای مخاطبانی است که‏ نیما شعر خود را در آن کنگره برای آنان‏ می‏خواند،مخاطبانی که این شعر حافظ را بارها شنیده بودند:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل‏ کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‏ها

 «آی آدم‏ها»در قالب آزاد سروده شده و آن‏چنان که گفته‏اند گویا میان شعر آزاد و منثور با سمبولیسم اجتماعی پیوندی هست:یعنی‏ شاعران به این نتیجه رسیده بودند که قالب‏هخای‏ مناسب برای سمبولیسم اجتماعی دو قالب‏ آزاد و منثور است نه نیما سنّتی و یا سنّتی.

 (زرقانی:553)

 هرچند نیما هم‏چون«مالارمه»،شاعر سمبولیسم فرانسوی،که به موسیقی کلمات‏ گرایش زیادی داشت،چندان توجّهی به‏ موسیقی کلمات نشان نمی‏دهد امّا وزنی که‏ برای این شعر انتخاب می‏کند با محتوای مورد نظر او هماهنگی و تناسب زیبایی را آفریده‏ است.خود او درباره‏ی وزن این شعر می‏گوید:«تمام اشعار من از نظر وزن‏ آزمایشی بوده است.قطعاتی که خوب‏تر وزن‏ گرفته به نظر من«قوقولی قوقو خروس‏ می‏خواند»،«آی آدم‏ها»،«وای بر من»و«مرغ‏ آمین»است.»(جنّتی،4331:62)

 محتوای اجتماعی شعر نیما در این شعر «در شکل یک دسته نماد از قبیل آدم مغروق، دریایی تند و تیره و سنگین،موج‏هایی‏ سنگین،کوفتن آن‏ها با دسته‏هایی خسته، تماشاگرانی برخوردار از بساط دل‏گشا، ساحل آرام،بادی که کارش تکثیر فریاد کمک‏خواهی آن مغروق است و...بیان و مجسّم می‏شود.»(حمیدیان،1831: 512)نمادهایی که مورد استفاده‏ی شاعران‏ سمبولیستی هم‏چون«مالارمه»قرار می‏گیرد شعر آنان را دچار نوعی ابهام و تعقید می‏کند و سبب می‏شود اشعار آنان در پشت هاله‏ای از معانی قرار بگیرد.امّا نیما در بیش‏تر اشعار سمبلیک خود به معرّفی و توصیف نمادهای‏ خود می‏پردازد.«یک نفر»او در این شعر همه‏ی انسان‏های تنها و گرفتاری هستند که‏ اسیر امواج سهمگین زندگی شده‏اند و فریاد می‏زنند و امید کمک دارند.به نظر دکتر براهنی‏ نیما«از طریق وصف‏های دقیق به سمبل‏ها حیات عینی می‏بخشد و می‏کوشد معنای‏ اجتماعی یا حتّی شخصی سمبل‏ها نیز تا حدّی‏ روشن شود تا شعر،بی‏دلیل،عمیق به نظر نیاید،نیما هرگز از سمبلی که انتخاب کرده‏ غافل نیست و همین غافل نبودن از مضمون‏ سمبلیک است که به شعر وحدت لازم را می‏بخشد.»(براهنی،1731،ج 2:376)

 تعداد نمادهایی که در این شعر مورد استفاده قرار گرفته‏اند محدودند و نیما با توصیف دقیق خود و با زبان ساده و نزدیک به‏ زبان مردم کوشیده است تا شعر خود را از تعقید و ابهام دور کند.نزدیک کردن شعر به‏ «دکلماسیون»از مهم‏ترین نظرات نیماست که‏ این شعر مصداق آن است.

آی آدم‏ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!

 نماد«ساحل»در این شعر می‏تواند هر محیط یا منظری باشد که ما از آن‏جا به بیرون‏ از آن می‏نگریم.«ساحل هم می‏تواند بعد مکانی داشته باشد و محیط و جامعه یا حتّی‏
رشد آموزش زبان و ادب فارسی » شماره 83 (صفحه 32)


(به تصویر صفحه مراجعه شود) سرزمین مشترک باشد و هم ممکن است امری‏ صرفا درونی باشد؛یعنی فاصله‏ای معنوی و تفاوتی در معنی و حقیقت امر میان آدم در حال‏ غرق و آدم‏های دیگر باشد و این گستردگی‏ ناشی از ظرفیت و توان بسیار بالای نماد است.وقتی هم که به صفت«آرام»می‏پیوندد پیداست که آدم‏های نگرنده به مغروق به قول‏ خواجه(البتّه منهای مدلول عارفانه‏اش)از سبکباران ساحل‏ها هستند.»(حمیدیان: 712-612)

یک نفر در آب دارد می‏سپارد جان‏ یک نفر دارد که دست و پای دائم می‏زند روی این دریای تند و تیره و سنگین‏ که می‏دانید

 در این شعر راوی به بیان یک‏ واقعه‏ی به ظاهر فردی می‏پردازد؛ صحنه‏ی غرق شدن‏ کسی در آب.امّا این واقعه یک‏ واقعه‏ی عام است. «یک نفر»های‏ زیادی در دریای‏ زندگی غرق‏ می‏شوند و جان‏ می‏سپارند و آدم‏های زیادی نیز با پوزخند به تماشا نشسته‏اند و شاد و خندانند.به نظر دکتر براهنی«دریای‏ آدم‏های نیما دریای‏ مردم جهان امروز ماست.دریای‏ خیابان‏ها،دریای‏ کوچه پس کوچه‏هایی‏ است که در آن‏ها آدم‏ها غرق می‏شوند،آدم‏ها دست‏ و پای دائم می‏زنند و هیچ کس به داد هیچ کس نمی‏رسد.دریای نیما دریای تک‏افتادگی عظیم خلق اللّه و دریای‏ بی‏اعتنایی بورژوازی و بوروکراسی‏ شکمباره‏ی تا خرخره خورده و بلعیده است... نیما با خطاب طنزآمیز و ترحّم‏انگیز«آی آدم‏ها2 غیر مستقیم نشان داده است که آدمیّت تا چه‏ حد دچار افلاس و زوال گردیده و چه‏قدر در چنین وضعی شعار اخلاقی«بنی آدم اعضای‏ یکدیگرند»مضحک به نظر می‏رسد.» (براهنی،ج 1:223-323)

 شعر نمادین معمولا قرینه‏هایی دارد که‏ خواننده را به سوی معنای اصلی و مورد نظر شاعر هدایت می‏کند.در این شعر هنگامی که‏ نیما می‏گوید:«روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‏دانید»عبارت«که می‏دانید» قرینه‏ای است که به مخاطب می‏فهماند که‏ کدام دریا مورد نظر اوست،دریای جامعه، جامعه‏ای که مخاطب نیز در آن زندگی می‏کند و آن را می‏شناسد.

 نیما در مصراع‏های بعدی که به توصیف‏ آدم‏های بر ساحل نشسته و بی‏دردان‏ می‏پردازد،می‏گوید:

 آن زمان که مست هستید از خیال دست

 یابیدن به دشمن

 آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید

 که گرفتستید دست ناتوانی را

 تا توانایی بهتر را پدید آرید

 نیما به توصیف کسانی می‏پردازد که به‏ دشمن دست نیافته‏اند و در مستی و بی‏خبری‏ فرورفته‏اند و خیال می‏کنند که پیروزند.ا بده‏بستان‏های اجتماعی را مطرح می‏کند و می‏گوید این که شخصی دست ناتوانی را می‏گیرد نه به هدف کمک به او بلکه به انگیزه‏ی‏ این است که خودی نشان دهد و موقعیت‏ اجتماعی کسب کند.

 آن زمان که تنگ می‏بندید

 بر کمرهاتان کمربند

 و یا زمانی که کمربندها را محکم به کمر بسته و آماده‏ی انجام کاری می‏شوند،یا به‏ دنبال کارهای روزمره می‏روند و به روزمرگی‏ خود کرده‏اند.

 در چه هنگامی بگویم من؟

 یک نفر در آب دارد می‏کند بیهوده جان‏ قربان

 نیما به توصیف موقعیّت می‏پردازد، موقعیّتی که کسی جانش بیهوده قربانی‏ می‏شود.

 آی آدم‏ها که بر ساحل بساط دل‏گشا دارید!

 نان به سفره،جامه‏تان بر تن

 یک نفر در آب می‏خواند شما را

 نیما باز آدم‏های بی‏درد را مورد خطاب‏ قرار می‏دهد،کسانی که بساطی دل‏گشا دارند،شکم‏هایشان سیر است و جامه بر تن‏ دارند.در این‏جا نیز قرینه‏ی«نان به سفره، جامه‏تان بر تن»نشان می‏دهد که نمادهای نیما در چهارچوب جامعه‏ی مورد نظر او قرار می‏گیرد.

 موج سنگین را به دست خسته می‏کوبد

 بازمی‏دارد دهان با چشم از وحشت دریده

 سایه‏هاتان را ز راه دور دیده

 آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان‏ بی‏تابیش افزون

 می‏کند زین آب‏ها بیرون

 گاه سر،گه پا

 آی آدم‏ها!

 تصویری که نیما از مغروق آفریده است‏ محصول ذهنی است که انگار ده‏ها بار غرق شدن را تجربه کرده است.او خود را با آن‏چه می‏بیند و می‏شنود و آن‏چه در اطرافش‏ رخ می‏دهد بیگانه نمی‏بیند.گویا خود او با آن‏ مغروق یکی شده است؛مغروقی که تا آخرین‏ لحظه دست از تلاش برنمی‏دارد، غرق‏شده‏ای با دهان باز و چشمانی از وحشت دریده شده که هر لحظه وضع بدتری‏ پیدا می‏کند.مغروق در گود کبود جامعه‏ای‏ که در آن گرفتار است مدام دست و پا می‏زند
رشد آموزش زبان و ادب فارسی » شماره 83 (صفحه 33)


و گاهی سر و گاهی پایش را به امید کمک از آب بیرون می‏آورد امّا او با آن‏ها که بر ساحل‏ نشسته‏اند مسافت زیادی دارد و تنها سایه‏ی‏ ساحل‏نشینان را می‏بیند،پس امیدی به نجات‏ نیست.

 او از راه دور این کهنه‏جان را باز می‏پاید،

 می زند فریاد و امید کمک دارد

 آی آدم‏ها که روی ساحل آرام در کار تماشایید!

 به نظر دکتر حمیدیان«راه دوری که او از آن‏جا به این جهان کهنه می‏نگرد شاید بیانگر این است که موضع و نظرگاه او به رغم نزدیکی‏ ظاهری به همان ساحلیان در حقیقت بسیار دور از آن‏هاست،چیزی است هم‏چون مرز مرگ‏ و زندگی و همین دور بودن این خاصیّت ا دارد که می‏توان نظری جامع و به اصطلاح‏ عمودی بر کل کار و کردار جهانیان دات و ذکر صفت«کهنه»نیز برای آن است که کلیّت‏ این غرق شدن عدّه‏ای در برابر بی‏دردی اغلب‏ افراد جوامع تنها مربوط به این عصر و زمانه‏ نیست،منتها در هر کدام به شکلی و در شرایطی خاص خود تجلّی کرده است.آدمی‏ که از بطن مرگ سخن می‏گوید تجربه‏ای دارد ملموس و البتّه شنیدنی برای همین بی‏دردانی‏ که دیر یا زود در وضعیّت و سرنوشت مغروق‏ سهیم خواهند شد.»(حمیدیان:022)

 موج می‏کوبد به روی ساحل خاموش

 پخش می‏گردد چنان مستی به جای افتاده، بس مدهوش

 می‏رود نعره‏زنان،وین بانگ باز از دور می‏آید:

 -«ای آدم‏ها»...

 و صدای باد هر دم دل گزاتر،

 در صدای باد بانگ او رهاتر

 از میان آب‏های دور و نزدیک

 باز در گوش این نداها:

 -«آی آدم‏ها»...

 امواج دریایی زندگی دست بردار نیستند، این امواج آدم‏های بی درد بر ساحل نشسته را که شاد و خندان‏اند بساط دل‏گشا دارند نیز تهدید می‏کنند.هرچند ساحل،خاموش و آرام است و به ظاهر امن،امّا پخش شدن‏ امواج بر روی ساحل نشان از آن دارد که‏ «یک نفر»های دیگری نیز امروز،فردا و یا فرداهای دیگر غرق خواهند شد و«آی آدم‏ها» سر خواهند داد.«باد»نماد پیام‏رسانی است‏ که صدای مغروق را پخش می‏کند.دیگر یک‏ ندا بلند نیست،نداها در گوش‏ها می‏پیچد و صدای«آی آدم‏ها»دیگر صدای یک نفر نیست،صدای افراد زیادی است که ساحلیان‏ هم جزء آن‏اند.

منابع و مآخذ

 1.آتشی،منوچهر،نیما را باز هم بخوانیم،تهران، آمیتیس،2831

 2.امین‏پور،قیصر،سنّت و نوآوری در شعر معاصر،تهران،علمی و فرهنگی،3831

 3.براهنی،رضا،طلا در مس،ج 1 و 2،تهران، نویسنده،1731

 4.پورنامداریان،تقی،خانه‏ام ابری است،تهران، سروش،7731

 5.جنّتی،ابو القاسم،نیما یوشیج؛زندگانی و آثار او،تهران،بنگاه صفی علیشاه،4331

 6.چدویک،چارلز،سمبولیسم،ترجمه‏ی مهدی‏ سحابی،تهران،نشر مرکز،5731

 7.حمیدیان،سعید،داستان دگردیسی،تهران، نیلوفر،1831

 8.داد،سیما،فرهنگ اصطلاحات ادبی،تهران، مروارید،5731

 9.زرقانی،سیّد مهدی،چشم‏انداز شعر معاصر ایران،تهران،ثالث،3831

 01.سیّد حسینی،رضا،مکتب‏های ادبی،ج 2، تهران،نگاه،6731

 11.شمیسا،سیروس،بیان،تهران،فردوس، 2731

 21.طاهباز،سیروس،بدرودی با اخوان ثالث و دیدار و شناخت م.امید،تهران،دفترهای زمانه، 0731

 31.کزآزی،میر جلال الدّین،رؤیا؛حماسه؛ اسطوره،تهران،نشر مرکز،6731 الف

 41.-،پرنیان‏پندار،تهران،روزنه، 6731 ب

 51.نیما یوشیج،ارزش احساسات،با توضیحات‏ ابو القاسم جنّتی،تهران،بنگاه صفی علیشاه، 5331

 61.-،درباره‏ی شعر و شاعری،گردآوری‏ سیروس طاهباز،تهران،دفترهای زمان،8631

 (به تصویر صفحه مراجعه شود) نیم قرن تدریس،تألیف، پرورش چند نسل و خدمت به‏ فرهنگ و اندیشه و ادبیّات او را ممتاز و شاخص ساخته بود.

 محجوب،موقّر،مؤدّب،دقیق‏ و عمیق بود.معلّمی که سوز و شور و خستگی‏ناپذیری وی‏ زبانزد بود.مردی از سرزمین‏ ادب‏گستر و فرهنگ‏پرور فارس،از دیار ذوق و عرفان کازرون.

 زنده‏یاد منوچهر مظفریان‏ پژوهشگری ارزنده بود که‏ سال‏های مدید با دفتر برنامه‏ریزی و تألیف،در تألیف‏ کتاب‏های فارسی راهنمایی‏ همکاری داشت.نکته‏بینی، دقت نظر و وسواس علمی او یاریگر صحّت،استحکام و پویه‏ی‏ درست در مسیر تألیف بود.

 از این معلّم سفر کرده آثاری‏ چون امواج خروشان،جغرافیای‏ کازرون،شرح زندگی دو عارف، مدیریت در اسلام،امین الدین‏ بلیانی،روش تدریس فارسی دوّم‏ راهنمایی،تصحیح دیوان پروین‏ اعتصامی به یادگار مانده است.

 خدایش رحمت کناد

 یادش گرامی

 شورای نویسندگان


پایان مقاله

منبع : مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی  » پاییز 1386 - شماره 83 (از صفحه 29 تا 33)

نویسنده : فرهنگی، سهیلا


Viewing all articles
Browse latest Browse all 339

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>