ایحاد علاقه و انگیزه به درس انشا و نگارش فارسی در پایه ی اوّل راهنمایی
معلم پژوهنده: محمد کریمی
مدرسه ی راهنمایی خلبان شهید عباس دوران - ناحیه سه کرمانشاه
مقدمه :
روزگاری را به یاد آورید که انسان های اوّلیّه ، برای فهماندن مطالب خود به دیگران ، از حرکات دست و سر و اندام و یا صدا ها و علامت های محدود و مبهم استفاده می کردند . برای آنان بسیار دشوار بود که هر چه را در دل داشتند ، بیان کنند . مدّت ها طول کشید تا بشر ، برای رسانیدن پیام خویش به دیگران ، علامت های خاصّی را اختراع کند .
در حقیقت، هنگامی که از نوشتن ، سخن به میان می آید ، باید دو جنبه ی کاملا ً متفاوت را در آن ، مورد توجّه قرار دهیم : یک نوع نوشتن، جنبه ی هنری دارد که این نوع ــ هر چند به لطف زندگی می افزاید ــ از لوازم زیستن نیست . نوعی دیگر از نوشتن، از لوازم زندگی امروزی است و تقریباً کسی نیست که در دوره ای از حیات خود از آن بی نیاز باشد. از یک دعوتنامه ی ساده ی مکتوب یا رسیدِ مدارک تحصیلی گرفته تا نامه های دوستانه و اداری، همه ، نوعی نگارش است .
امّا در مدارس ما :
تعریف درستی از این درس داده نشده است . اصلاً دانش آموزان هدف درس انشا را نفهمیده اند . در نتیجه این درس در میان دروس دیگر مدرسه، به پدیده ای ملال انگیز، بی ضابطه و نامنظّم بدل شده است که بسیاری از دانش آموزان از آن گریزانند و برای نوشتن آن دچار سر در گمی، اضطراب و ملال می شوند. به همین دلیل است که بسیاری اوقات ، رونویسی یا کپی برداری در بین دانش آموزان دیده می شود.
از همه مهمّ تر زمان کم کلاس انشا است . یک ساعت در هفته.
توصیف کلّی درباره ی مساله:
بی شک درس انشا و نگارش فارسی، یکی از دروس پایه و اصلی دوران راهنمایی می باشد ، امّا متاسفانه تدریس انشا و نگارش فارسی ، با شیوه های خلاق که دانش آموزان را در نوشتن ماهر و توانا کند ف در هیچ یک از مقاطع تحصیلی در کشور ما رایج نیست . به همین علّت، دانش آموزان اغلب از این درس گریزانند و حتّی بسـیاری از آنان تا پایان دوران تحصیل، نوشتن انشا را فرا نمی گیرند . همان طور که می دانید، این درس در میان دروس دیگر همیشه مظلوم واقع شده است و آن چنان که شایسته است، به آن پرداخته نشده است .
ضعف دانش آموزان این کلاس در نوشتن انشا مرا رنج می داد، به طوری که مستاصل مانده بودم که چه کنم. واقعاً وامانده بودم، دست و دلم به کار نمی رفت ، هر چه درس می دادم، آن ها را راهنمایی می کردم، بازهم هیچ تغییری دیده نمی شد. وضع نمرات خراب بود. اصلاً مطالبی را که می نوشتند، قابل نمره دادن نبود . فاجعه بود. ( چند نمونه را در شواهد 1 مشاهده خواهید کرد . )
خیلی سعی کردم وضعیت را تغییر بدهم. علاقه شدیدی داشتم که این دانش آموزان بتوانند چند سطر بدون غلط بنویسند. در حسرت این لذّت مانده بودم . هر جلسه از خوب نوشتن برا یشان می گفتم . از لذّت نوشتن و خواندن. هر جلسه نمونه های زیبا، از بزرگان ادب گذشته و معاصر برایشان می خواندم. تا شاید علاقه شان بیشتر شود و حس وجودیشان بیدار گردد .
تشخیص یا برخورد با مساله:
پس از یکی دو هفته که از سال تحصیلی گذشت . متوجّه ضعف شدید دانش آموزان یکی از این کلاس ها با نام توحید 1 در درس انشا و نگارش فارسی شدم. اوضاع بدتر آن بود که بتوانید تصوّر کنید . دانش آموزان این کلاس حتّی در نوشتن جملات ساده و پیش پا افتاده مشکل داشتند. البتّه چند نفری هم متوسط الحال بودند.
اکثریّت بچّه های این کلاس نمره ی تک می گرفتند . هر وقت می گفتم انشا بنویسید. خیلی ها نمی نوشتند. عدّه ای هم سر کلاس قبل از آمدن معلّم با تقلب و کمک گرفتن از بچّه های دیگر، چند سطری می نوشتند که اصلاً نمی شد نامش را انشا گذاشت .
هر وقت می گفتم سر کلاس انشا بنویسید، عزا می گرفتند که چه بنویسیم، از کجا و چطور. آقا چند خط باشه خوبه و . . .
شاید بدترین لحظات کلاس برایشان نوشتن انشا بود . شاید هم حق با آن ها بود چون در هیچ یک از دوران تحصیلشان، هیچ آموزش مستقل و کلاسیکی، برای نوشتن ندیده بودند.
چند جلسه از آغاز سال تحصیلی گذشته بود . مشکل ضعف انشا این کلاس بسار رنجم می داد . تصمیم گرفتم که تمام تلاشم را برای حلّ این مشکل به کار بگیرم .
بیان مساله:
توصیف وضع موجود ، اهمّیّت ضرورت مساله :
همیشه در ساعات درس انشا و نگارش شاهد غم و اندوه و نگرانی برخی از بچّه ها بودم . اضطراب و نگرانی ، از چشم هایشان می بارید . من بودم و یک کلاس 30 نفره ، با نمرات خیلی پایین ، در درس انشا ، بدتر از همه ، این که علاقه ای هم به یادگیری نداشتند . انگار بارها تجربه کرده اند و به خودشان قبولانده اند که نمی توانند . در یک جمله انگیزه شان را از دست داده اند. چه کار باید می کردم .
مساله درس انشا و نگارش این کلاس تمام ذهنم را مشغول کرده بود .
نا گفته نماند که این مدرسه ، در محلّه ای نسبتاً فقیر نشینی ، قرار دارد . از نحوه ی لباس پوشیدن برخی از آن ها متوجّه می شوید که وضع مالی مناسبی هم ندارند . اکثر این بچّه ها در خانواده های با جمعیّت بالا زندگی می کنند . همین امر باعث افت تحصیلی آن ها شده است . پدر و مادر بیشتر آن ها از نعمت خواندن و نوشتن محروم هستند ، یا فقط تحصیلات ابتدای دارند و نمی توانند در درس ها به بچّه های خود کمک کنند .
عدّه ای از آن ها حتّی در رو خوانی متن های کتاب مشکل دارند . بهتر است بگوییم اصلاً نمی توانند درس بخوانند و همین امر در یادگیری آن ها ، تاثیر منفی گذاشته است .
عدّه ای از بچّه ها بسیار بد خط بودند . درواقع باید گفت : که خطشان خوانده نمی شد . به طوری که وقتی از آن ها می خواستم ، کلمه ای را که نوشته اند بخوانند ، خود نیز از خواندن آن عاجز بودند .
تعدادی هم پشت کار لازم را برای نوشتن نداشتند و بیشتر وقـتـشان را تلف می کردند .
مشکل دیگر زمان کم کلاس انشا بود .
تصوّردانش آموزان از انشا این است که یک چند خط انشا می نویسی و پی کارت می روی .
در واقع آن را سبک می شمارند .
پس از آوردن مثال های گوناگون ، اهمّیّت درس انشا را برای آنان روشن نمودم .
و ادامه دادم :
من به شما قول می دهم که اگر در کلاس دقّت کنید و توصیه های مرا جدْی بگیرید و تمرینات را انجام دهید تا پایان سال همه ی شما بتوانید درست و بدون اشتباه بنویسید . به طوری که دیگران از خواندن نوشته شما لذّت ببرند . البتّه اگرشما هم به من قول بدهید که از این جلسه به بعد ، نسبت به حلّ مشکلات و بالا بردن نمره خود تلاش بیشتری داشته باشید و تکالیف را طبق پیشنهاد و راهنمایی های من درست و به موقع انجام دهید و در این راه کمکم کنید . همگی با هم یک رای شدند و قول همکاری دادند .
گرد آوری اطّلاعات برای یافتن راه حل ها :
برای گرد آوری اطّلاعات ، از روش های متفاوتی استفاده کردم . ابتدا با خود دانش آموزان صحبت کردم و دلیل نمرات کم و بی علاقی آن ها را به درس انشا پرسیدم . سپس نظرات والدّین و همکاران گرامی را با طرح پرسشنامه ای ، جویا شدم . بعد از آن با مدیر محترم مدرسه مشورت کردم و از ایشان راهنمایی خواستم . ضمناً موافّقت ایشان را در زیاد کردن زمان کلاس انشا گرفتم .
با چند تن از دوستانم که از دبیران محترم رشته ی ادبیّات فارسی بودند ، مشورت کردم . یکی دو ساعتی با هم حرف زدیم . نظرات و پیشنهاداتی رد و بدل شد و هر کدام از دوستان ، از کلاس های مورد تدریس خود ، مثال هایی آوردند . پس از گفت و گوی مفصّلی که با هم داشتیم ، از بین صحبت های آنان و با استفاده از تجربه های گران قدر این عزیزان چند راه حل به ذهنم رسید .
در جلسه ی اولیا و مربیان نیز از اولیا دانش آموزان در مورد درس انشا نظر خواهی کردم . در همین رابطه پرسشنامه ای در اختیار دانش آموزان ، اولیا محترم آن ها و همکاران گرامی قرار دادم تا حاصل گفت و گوها و نظرات شفاهی خود را به صورت مدوّن و با ارائه ی راه کار مناسب در پرسشنامه ثبت کنند.
پس از بررسی و مطالعه ی پرسشنامه ها ، اطّلاعات به دست آمده از این فرآیند را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادم . اشکالات و ضعف بچّه ها تقریباً مشخص شد. بعد از گرد آوری این اطّلاعات و مدوّن کردن آن ، حاصل تجربیات و یاداشت های خودم را هم روی کاغذ آوردم . مشکلات دانش آموزان این کلاس را در طی جلسات گذشته به صورت جداگانه ، موردی و گروهی ، یادداشت کرده بودم ، پیش رویم گذاشتم و به دسته بندی آن ها پرداختم .
حاصل این تجزیه و تحلیل ها و علل مختلف ضعف دانش آموزان در درس انشا و نگارش فارسی ؛ عبارت بودند از :
ضعف در جمله سازی . 2. ضعف دربه کار بردن فعل مناسب برای جمله ها .
3. عدم تطبیق فعل و فاعل در نوشته های آن ها . 4 . ندانستن جایگاه و کاربرد سجاوندی در نگارش . 5. استفاده از کلمات و عبارات عامیانه در نوشته ی خود 6. تکرار زیاد در نوشته ها 7. نوشتن جملات بلند، با یک فعل که تقریباً جملات معنی خود را از دست می دادند 8 . عدم رعایت علائم نگارش 9. عدم درک صحیح موضوع 10. عدم ارتباط مناسب بین جملات 11 . بد خط بودن دانش آموزان . 12 . نداشتن مطالعه و خواندن کتاب قصه . 13 بی میلی و کم علاقگی دانش آموزان به انجام تکالیف .
دسته ای دیگر از مشکلات وجود داشت که باعث وبانی آن ، دانش آموزان نبودند ، بلکه دانش آموزان قربانی آن شده بودند . وجود این مشکلات باعث می شد که دانش آموزان در کلاس انشا فعّال نباشند .
در ذیل به برخی از علل فعال نبودن دانش آموزان ، در نوشتن تکالیف نگارش وانشا اشاره می کنم :
- همگانی بودن تکالیف ، بدون در نظر گرفتن توانایی های دانش آموزان .
- یکنواخت بودن تکالیف . ( نداشتن تنوّع )
- یکسان نبودن توانایی های دانش آموزان .
- کلیشه ای بودن تکالیف و موضوعات انشا .
- نداشتن کتاب یا یک جزوه ای مدوّن و هدف مند جهت تدریس انشا و نگارش .
- سلیقه ای بودن ارزشیابی همکاران از انشا دانش آموزان . ( نداشتن معیارهای یکسان سنجش در ارزشیابی )
- تدریس درس انشا توسط همکاران غیر مرتبط با رشته ی ادبیّات فارسی .
- عدم توجّه والدّین دانش آموزان به کاربرد درس نگارش در زندگی و جامعه .
- عدم توجّه همکاران و معلّمان گرامی به انشا ونگارش . ( به طوری که از بعضی ها می شنویم که انشا هم شد درس ) .
- اختصاص دادن ساعت درس انشا به همکار دیگری جهت جبران عقب افتادگی های درسش .
- وضعیت میعشتی و زندگی دانش آموزان ( تعداد زیاد افراد خانواده ، فضای کوچک خانواده ها )
- کم توجّهی همکاران دوره ی ابتدایی به درس نگارش و انشا .
- نا آشنایی معلّمان به راه های شکوفا سازی خلاقیّت در کودکان دوره ی ابتدایی و راهنمایی .
اجرا راه حل یا راه حل ها :
1- زنگ انشا ؛
باید شروع می کردیم .
بچّه ها را به شش گروه پنج نفری تقسیم کردم ، پس از گروه بندی ازآن ها خواستم که سرگروه ها را ، از بین خودشان انتخاب کنند .
باید با موضوعی شروع می کردم که مورد علاقه بچّه ها باشد و رغبت همه را برانگیزد .
باید موضوع را از شخصیت های کارتونی مورد علاقه شان انتخاب کنم . پای تابلو رفتم و نوشتم :
« تام و جری »
سپس از بچّه ها خواستم ، هر کدام ، یک جمله ، درباره ی کارتون یا فیلم سینمایی تام و جری بگویند . نا گفته نماند که بچّه ها ، با دیدن این دو کلمه ، چهره هایشان شاد شد و همگی خیلی زود دست به قلم شدند . یکی، یکی، جمله هایشان را خواندند و اگر اصلاح لازم داشت، انجام دادیم . به این ترتیب 30 جمله گفته شد و همگی یادداشت کردند. وقتی همه ی دانش آموزان ، جملات خود را گفتند و جملات یکدیگر را یاداشت کردند . از هر گروه خواستم که با مشورت یکدیگر، این جملات را به هم ربط دهند و به دلخواه و سلیقه افراد گروهشان جا به جا کنند .
2. اکنون شش نمونه انشا داشتیم . از سرگروه ها خواستم که نمونه نوشته های خود را با یکدیگر تعویض کنند تا همه ی بچّه ها با مقایسه نوشته ها به مشکلات یکدیگر و خودشان پی ببرند .
پایان کلاس نزدیک بود از بچّه ها پرسیدم که چه طور بود . همگی اظهار رضایت کردند .
جلسه ی بعد ابتدا پاکنویس ها را بازدید کردم و روش جدیدی را برایشان توضیح دادم .
3. به هر گروه ، یک برگه که روی آن تصاویری وجود داشت ، دادم . از آن ها خواستم تا هر چه به ذهنشان می رسد ، بنویسند .
بعد از 30 دقیقه از دانش آموزان خواستم تا انشا خود را بخوانند . ( از هر گروه یک نفر ) . نتیجه خوب بود . بچّه ها از نوشته های یکدیگر با خبر شدند . اشکالات آن ها را توضیح دادم . برخی جملات غلط را اصلاح کردم و در مورد انتخاب فعل ها توضیحاتی دادم .
4.نوشتن انشا گروهی
در جلسات بعد ، اعضا گروه ها را کنار هم جا می دادم . پس از استقرار دانش آموزان و توجیه آن ها ، موضوع انشا را مطرح می کردم . هر گروه موظف بود که با همکاری دیگر اعضا یک انشا بنویسد .
سر گروه در این کار سهم اصلی را داشت . می بایست از همه ی اعضا کار بکشد و مواظب باشد کسی کم کاری نکند یا کنار گذاشته نشود . در نهایت سر گروه می بایست تمام نظرات اعضا گروه را در نوشته لحاظ کند و در آخر یک انشا پاکنویس شده تحویل بدهد. گاهی اوقات که وقت اجازه می داد . سر گروه ها انشای خود را می خواندند و دانش آموزان دیگر گوش می کردند و نظر خود را ابراز می کردند .
5. آموزش تفاوت های گفتار و نوشتار
دانش آموزان این منطقه از کشور ( غرب ایران ، شهر کرمانشاه ) به دلیل اینکه اکثراً دو زبانه هستند . یعنی در منزل و با پدر و مادر خود با زبان کردی صحبت می کنند امّا در مدرسه با زبان فارسی . به همین دلیل ، خیلی از بچّه ها ، در نوشته هایشان از عبارات عامیانه ای که مربوط به گفتار است ، استفاده می کنند . لذا می بایست ، مطالبی را به آن ها آموزش می دادم . به همین جهت نمونه مطالبی از گفتار عامیانه را انتخاب می کردم و از بچّه ها می خواستم که شکل نوشتاری آن را بنویسند .
اگر در انشا های خودشان نیز مطلبی بود ، بررسی می کردم و معادل های فارسی آن را برایشان می گفتم و از دانش آموز می خواستم که انشایش را با اصلاحات جدید پاکنویس کند .
هیچ وقت یادم نمی رود ، دانش آموزی را که در انشا خود نوشته بود : ........ ما از آن محل بارکشی کردیم . برایش توضیح دادم که این یک عبارت عامیانه است و مربوط به گفتار شما باید در نوشته ی خود به جای این عبارت بنویسید : اسباب کشی کردیم یا از آن محل رفتیم . و در جای دیگری از انشای خود نوشته بود : ..... آتش باز کردیم . به او توضیح دادم که باید بنویسد : آتش روشن کردیم .
البتّه در این مورد دانش آموز تقصیری ندارد . از صبح تا شب در منزل و در ارتباط با پدر و مادر و برادران و خواهران و اقوام دور یا نزدیک ، این اصطلاحات را می شنود و ناخود آگاه درنوشته هایش می آورد . در واقع معادل آن ها را نمی داند . این کلاس فرصتی بود تا آموزش ببیند .
گاهی اوقات ، یک متن به صورت گفتاری می نوشتم و از دانش آموزان می خواستم که آن را به صورت نوشتاری در آوردند .
مثلاً : (( پسر جون بپر برو در دکون اوس اصغر ، دو تا نون بگیر و جلدی بیا . ))
یا :
(( علی بدو برو سر کوچه از حمید آقا یه کمکی زعفرون بگیر ، زودی بیای ننه ))
و . . .
6. اجرای نمایش در بعضی از درس ها
بعضی از درس ها و شعر های کتاب که قابلیّت نمایشی داشتند ، به پیشنهاد من و توسط بچّه ها به صورت نمایش در می آمدند. این روش مورد علاقه بسیاری از دانش آموزان بود . اگر روزی قرار به اجرای نمایش بود ، از قبل وسایل مورد نیاز را آماده می کردند .
این روش کمک زیادی به دانش آموزان خجالتی می کرد . با این روش آن ها به کمک دوستانشان در جریان کلاس قرار می گرفتند و کم کم خجالتی بودن را فراموش می کردند .
7. خاطره گویی به صورت شفاهی
بعضی جلسات از دانش آموزان می خواستم که هر کدام پایین کلاس بیایند و یک خاطره ی خوب و یک خاطره ی بد تعریف کنند .
در این روش بچّه ها در مقابل کلاس و دانش آموزان دیگر قرار می گرفتند و یک سخنرانی کوچک می کردند . گاهی اوقات بچّه ها متاثر می شدند . گاهی اوقات یک خاطره چنان آن ها را تحت تاثیر قرار می داد که تا مدتی می خندیدند .
8 . دانش آموز در مورد مساله یمطرح شده 10 تا 15 دقیقه سخنرانی کند .
9 . معرفی چهره های بزرگ ادبی ایران و جهان .
10. بهره گیری از الگو های قهرمانی و اسطوره ای
11 . نقاشی کشیدن بر اساس شعر های کتاب و تبدیل نقاشی به نوشته
12. ترغیب بچه ها به حفظ شعر
13 . اجرای سرود و شعر به صورت گروهی
از بچّه ها می خواستم شعر هایی را که حفظ هستنند ، برای کلاس بخوانند . شعرهای داخل کتاب و یا شعرهای خارج از کتاب . بعضی ها هم صدای خوبی داشتند و می خواندند و دیگران لذّت می بردند .
اکثر بچّه ها یک یا دو شعر از کتاب را حفظ می کردند . این شعر ها را به صورت انفرادی یا به صورت گروهی اجرا می کردند .
14. ترغیب بچه ها به قصه خوانی و قصه گویی
15 . تقویت رو خوانی و روان خوانی
هر جلسه یک نفر می بایست ، کتاب قصّه ی خود را برای بچّه ها بخواند . اگر داستان طولانی بود ، خلاصه ی آن را برای دانش آموزان دیگر تعریف می کرد . بعد از خواندن یا تعریف قصّه ، سوالاتی از آن ها می پرسیدم . تا هم به قصّه ی دوستانشان گوش فرا دهند و هم ذهنشان فعّال شود . البتّه در این سوالات و پرسش ها اهدافی را دنبال می کردم .
برخی از این اهداف عبارتند از :
1 . آموزش غیر مستقیم برخی مطالب و نکات تربیتی . 2 . پرورش اعتماد به نفس در آن ها .
3 . آشنایی با شخصیّت های منفی و شخصیّت های مثبت در قصّه ها و اعمال آن ها .
4 . خواند قصّه فقط برای سر گرمی نیست ، بلکه هدف یادگیری و آموزش است .
5 . با خواندن این داستان ها ذهن بچّه ها باز می شد و دیدشان به زندگی عوض می شد . در واقع با نحوه ی زندگی دیگران آشنا می شدند و الگو سازی می کردند . 6 . با کاربرد تخیّل در نگارش به طور ملموسی آشنا می شدند . 7 . با خواندن این قصّه ها ، کاربرد درست کلمات و استفاده ی درست از آن را ، در زمان و مکان مناسب ، می آموختند . 8 . بعد از خواندن قصّه یا داستان از دانش آموزان می خواستم ، پایان داستان را چنان که دوست دارند ، تغییر بدهند .
9 . در مواردی از آن ها می خواستم خود را جای نویسنده قرار دهند و از زبان شخصیّت منفی یا مثبت داستان سخن بگویند . 10 . گاهی اوقات ، پس از خواندن قصّه ، از دانش آموزان می خواستم که نام دیگری برای این کتاب انتخاب کنند . 11 . در پایان هر جلسه ، از بچّه ها می خواستم که خلاصه ی داستان یا قصّه ی همان روز را بنویسند .
16. تشویق دانش آموزان به تهییه روز نامه ی دیواری
دانش آموزان کلاس را به 5 یا 6 گروه تقسیم می کردم . و از آن ها می خواستم که با کمک یکدیگر روزنامه ی دیواری تهیّه کنند . روزنامه دیواری های تهیّه شده را به نوبت ، هفتگی ، در راهرو ورودی مدرسه نصب می کردیم .
17. نوشتن جملات زبانی و ادبی
در این مرحله ، دانش آموزان با انواع جمله آشنا می شدند .
همان طور که می دانید همه ی دانش آموزان با جملات زبانی آشنایی دارند . امّا جملات ادبی تمرین می خواست . در کلاس به بچّه ها آموزش دادم که چطور می توانند جملات زبانی را به جملات ادبی تبدیل کنند .
در این مرحله دانش آموزان را با جمله های امری، خبری، عاطفی، تعجبی، پرسشی آشنا کردم و تمرین و تکالیفی نیز تعیین نمودم.
از این پس در تکالیف دانش آموزان تجدید نظر کردم . کم کم آن ها را از بازی و تفریح به طرف آموزش و یادگیری بهتر و عمیق تر سوق دادم . در واقع تکالیف را هدفمند نمودم .
به این نتیجه رسیدم که تکالیف باید در شرایط مناسب در مدرسه و منزل به صورت تکلیف تمرینی ، آماده سازی ، تکلیف امتدادی و خلاقیّتی باشد .
18. آموزش سجاوندی
پس از طی این مراحل به آن ها طرز حاشه گذاری و پاراگراف نویسی را آموزش دادم .
در جزوه ای قواعد سجاوندی ( نشانه گذاری ) را توضیح دادم . این جزوه را به صورت تکلیفی ، تمرینی ، طراحی کردم .
از این مرحله به بعد ، قواعد نگارشی را در نوشته هایشان گوشزد می کردم و هر جا که اشتباه می نوشتند ، برایشان توضیح می دادم .
19. پرورش خلاقیت در نوشتن با تخییل و خیال پردازی
20. آموزش زیبا نویسی
دانش آموزان در نوشتن و جمله سازی و ارتباط دهی بین آن ها ، آموزش دیدند و حسابی تمرین کردند . حالا باید سعی می کردم ، به بچّه ها زیبا نویسی هم بیاموزم و این میسّر نبود ، مگر با آموزش آرایه های ادبی .
آرایه هایی از قبیل ؛ تشبیه ، تضاد ، تشخیص ، تمثیل ، اغراق ، مراعات نظیر و . . . .
آرایه های مورد نظر را یکی پس از دیگری تدریس می کردم و برای هر آرایه چند مثال می آوردم . در پایان از آن ها می خواستم که برای هر آرایه چند نمونه از کتاب درسی یا کتاب قصّه شان پیدا کنند و یا خودشان بسازند .
21. توصیف طبیعت ،مکان ، چهره
در واقع باید گفت : که توصیف یکی ار ابزار های مهّم در نویسندگی است . برای توصیف باید دو گوش شنوا و دو چشم بینا داشته باشید .
بعد از توضیحات لازم از دانش آموزان می خواستم که فضای کلاس را توصیف کنند و در منزل آشپز خانه را توصیف کنند . از آن ها خواستم که در ایّام تعطیل هر جای زیبایی را که دیدند ، توصیف کنند و به کلاس بیاورند .
بعد از این کار ها سعی کردم که به آن ها توصیف خیالی را هم بیاموزم . البته ، فقط به چند نفر که جلوتر از بقیه بودند ، گفتم که بنویسند .
پیشنهادات :
چند پیشنهاد برای بهبود کار و کلاس انشا دارم که فهرست وار به آن ها اشاره می کنم :
همکاران گرامی سعی کنند با روش های گوناگون ، کلاس انشا را از حالت ملال انگیز و یک نواخت و خسته کننده اش ، خارج سازند .
2 . درس انشا و نگارش فارسی توسط دبیران رشته ی زبان فارسی تدریس شود .
3 . این درس ارزش دهی شود ، به طوری که نگاه دانش آموزان ، اولیا و همکاران به آن بهتر
شود .
4. زمان کلاس انشا در برنامه درسی یک ساعت است که اصلاً کافی نیست . یک ساعت ؟ ! انصاف می دهید که چقدر زمان برای درس انشا کم است . انشا الله مسئولین گرامی به این امرتوجّه لازم را خواهند داشت .
5. بهتر است ، معلّم درس املا ، انشا و ادبیّات فارسی یک نفر باشد . متاسفانه در برخی مدارس دیده می شود که این دروس توسط دو یا سه نفر تدریس می شود . این مسئله باعث افت تحصیلی دانش آموزان عزیز می شود . از مدیران عزیز تقاضا دارم ، هنگام تنظیم برنامه درسی ، این مهمّ را مدّ نظر داشته باشند .
6. درس انشا در دوره ی دبیرستان به صورت مستقل ، مانند دوره راهنمایی ، وجود ندارد . آیا نوشتن فقط مربط به دوره راهنمایی است. البتّه که نه . بهتر است، مسئولین محترم تربیتی اتخاذ فرمایند که این درس در کتاب های دوره ی دبیرستان نیز گنجانده شود .
7 . معلّمان این درس تحت تاثیر دروس دیگر به دانش آموز نمره ندهند .
8 . کتابخانه ی مدارس را غنی نمایند .
9 . با روش های گوناگون ، مسابقات کتاب خوانی و . . . در دانش آموزان روحیّه ی مطالعه و کتاب خوانی را تقویت کنند .
10 . برگزاری دوره های ضمن خدمت در ارتباط با درس انشا و نگارش فارسی با حضور نویسنگان و صاحب نظران .
11 . دانش آموزان را از نمره نترسانید . نمره وسیله ی ترساندن نیست وسیله ی کار است و ابزار سنجش .
منابع و ماخذ
دکتر یاحقـّی ، محمّد جعفر ، دکتر ناصح ، محمّد مهدی (1373) راهنمای نگارش و ویرایش ، مشهد ، موسسه ی چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی ، چاپ نهم .
قاسمی ، پویا ، اقبال ( 1382 ) راهنمای معلّمان پژوهنده ، تهران ، نشر اشاره ، چاپ چهارم .
ساکی ، رضا ( 1383 ) ، راهبرد هایی برای بهبود اقدام پژوهی ، تهران ، وزارت آموزش و پرورش ، پژوهشکده تعلیم و تربیت .
بهرنگی ، محمّد رضا ، ( 1370 ) ، مدیریت آموزشی و آموزشگاهی ، ناشر مولف .
ذولفقاری ،حسن ، ( 1376) ، کتاب کار انشا و نگارش ، انتشارات اساطیر .
کمالی ، رودابه ، ( 1379 ) کارگاه انشا ، ( آموزش انشا و آیین نگارش – 2 ) ، انتشارات قدیانی ، چاپ دوم .
کمالی ، رودابه ، ( 1379 ) ، کارگاه انشا ( آموزش انشا و آیین نگارش – 3 ) ، انتشارات قدیانی ، چاپ اوّل .
دکتر وزین پور ، نادر ، ( 1349 ) ، فنّ نویسندگی ، موسسه ی عالی علوم و ارتباطات .
دکتر شریعت ، محمّد جواد ، ( 1368 ) ، آیین نگارش ، انتشارات اساطیر .