ایزدان و ایزد بانوان در اساطیر ایران باستان
آدا:به معنى پاداش اخروى. ایزد بانوى موکل بر توانگرى و همکار اشى و احتمال دارد نام دیگر ایزد اشى باشد .
آذر ایزد ، آتش ، آتر ، آتور یزد :پسر اورمزد ، مایه خوشى اورمزد است . ایزد نگهبان آتش . او براى از میان بردن دروغ و نگهبانى از آفریدگان به وجوده آمده است . راهنمای ارداویراف در دیدارى از بهشت و دوزخ . یکى از همکاران اردیبهشت ، گل آذرگون مختص اوست ، واسطه ى نزدیکى به درگاه اورمزد است ، قابل قیاس با آگنى در اساطیر هند.
آذرفرنبغ :از همکاران آذرایزد است . هنگامى که روان پرهیزگاران براى عبور از پل چینوت به سر پل می رسند ، او خود را به آنجا می رساند ، تاریکى را می راند و پل را براى عبور روشن می سازد .
آریامن ، ایرمان ، ایریمن : با لقب ایشیه یعنى گرامى ، به معنای همراه و دوست . ایزد ازدواج ، آورنده ى درمان و داروهاى شفابخش و مایه ى آرامش است . او پیش از رستاخیز به همراه اردیبهشت براى نابودى دیو آز به زمین می آید . در پایان جهان نیز همراه آتش ، فلزات نهفته در کوه ها را می گدازد تا با گذار از آن رودخانه ى گداخته همه ى آفرینش تطهیر شود . نخستین پزشک . آرزو را بر آورده می سازد و همه ى جادوانو پرى ها را بر می اندازد . به مفهوم احساس محبت به خویشاوندان و افراد قبیله است که فرد به هنگام لزوم از آنها انتظار مهمان نوازى و پشتیبانى دارد . او یار و یاور مردمان است و می تواند هر یک از از 99999 بیمارى را که مردمان می توانند به آن دچار شود را درمان کند . در آخر زمان زمان براى نجات بشریت از بیمارى و بدى و شقاوت به سوشیانت ها یارى می رساند . در روز رستاخیر به هنگام آزمون بزرگ جدا سازى نیکوکاران از بدکاران ، با فلز گداخته آذر ایزد را کمک می کند .
آسمان :به معناى از جنس سنگ ، ایزد نگهبان آسمان . او آسمان را بر فراز زمین نگه می دارد و آن را چون جامه اى کبود پوشیده است. وظیفه ى او در اسارت نگه داشتن اهریمن و دیوهاست تا به گروسمان و روشنایى بى پایان راه نیابند. گیاه هوم سپید به این ایزد تعلق دارد .
آشتى ، آخشتى :ایزد صلح و دوستى ، صفت او پیروزمند است و از بالا حامى همه ى آفریدگان است. قابل قیاس با پاکس در اساطیر رومى .
آناهید، اردویسور آناهیتا :به معناى پاک و بدون آلودگى . ایزد بانویى زیبا ، بلند بالا ، زرین گیسو ، سپید بازو ، کمربند تنگ بر میان بسته ، سوار بر گردونه اى با چهار اسب باد و تگرگ و باران و ابر . بخشاینده ى آب ، پاک کننده ى نطفه ى مردان و زهدان زنان ، سبب جارى شدن شیر در پستان ها ، فراوانى گله و غلات . دارنده ى هزار چشمه و هزار رود . ایزد بانوى خرد ، زیرا از روزگاران کهن بین آبو خرد پیوندى آسمانى بر قرار بوده است . اردوى رودى اساطیرى است که از کوه هربرز به دریاى فراخکرت می ریزد و رودها آب آن را به سراسر گیتى می برند. در کنار هر یک از رودهایی که از فراخکرت جارى می شود کاخى هزار ستون با هزار دریچه ى درخشان براى او برپاست . جایگاه او خورشید است . در نقش نگهبان آبها با علیین در اساطیر فینیقى و سَرَسوَتى در اساطیر هند قابل قیاس است. آناهیتا آراسته به جواهرات ، تاجى زرین به شکل چرخ بر سر دارد که صد گوهر نورپاش بر آن نصب است و نوار هاى پرچین از آن آویخته . طوقى زرین بر گردن دارد و گوشواره های چهارگوش در گوش کرده است. کفشهاى درخشان را با بندهاى زرین محکم به پا بسته ، جبه اى از پوست سى سگ آبى که مانند زر و سیم می درخشد در بر دارد . نیلوفر گل مخصوص اوست . برخى از تاریخ نویسان یونانى او را ونوس ایران دانسته است .
آناهیتا، نگهبان آب ها:
آب یکی از چهار اخشیجان همواره برای آدمی قابل احترام بوده و هست و از آن به عنوان مایه حیات نام برده اند. در ایران باستان و در اندیشه های مزدیسنایی پس از آتش آب گرامی ترین عنصر بوده و تحت نگهبانی «اردیسور اناهیتا».
اناهیتا همچنین در لغت به معنی رود قوی پاک یا آب توانای بی آلایش است. نام این الهه بارها در کتیبه های هخامنشی تکرار شده است و برای آن در نقاط مختلف کشور معابد و مجسمه هایی ساخته بودند.
واژه آبان هم برگرفته از آپ اوستایی و پهلوی است و آبان در واقع نمودار ایزد بانوی بزرگ، آناهیتا، است و پنجمین یشت اوستا، آبان یشت، در واقع متعلق به همین ایزدبانو است که دارای ۳۰ کرده و ۱۳۳ فقره است.
آبان در تقویم اعتدالی خورشیدی برابر با هشتمین ماه سال و دهمین روز از هر ماه شمسی است.
اپم نپات ، آبان ناف ، برز ایزد ، برج ایزد :به معناى نوه ى آبها . ایزد مأمور پخش آبها . از همکارن آناهیتا . به معناى زاده ى آب یا فرزند آب است . لقب او شیدور و تیز اسب است . او شورشها را در هم می کوبد و فرماندهان مملکت ها را تقویت می کند . یکی از وظایف او نجات دادن افرادى است که گرفتار امواج دریا است .
اِرِث ، رس :ایزدبانوى عدل و انصاف . معمولا با اشى و چیستا همراه است . او خوب بالاست و چرخهاى گردونه اش خروشنده است .
اردا فَروَرد :ایزد همکار تیشتر که در باران سازى به او کمک می کند . وظیفه ى پیمانه گرى به عهده ى اوست . او با اپم نپات همکارى می کند تا بهمن و هوم بتوانند به تیشتر کمک کنند .
اردیبهشت ، اشه وهیشته :به معناى بهترین راستى و پرهیزگارى است . سومین امشاسپند . نمودار راستى ، پاکى ، تقدس . او نگهبان آتش است . وظیفه او این است که اجازه ندهد دیوان و روان بدکاران را در دوزخ بیش از گناهى که کرده اند مجازات کنند . نخستین آفریده اى است که اورمزد را خدا خواند . او راه چینوت پل را براى نیکان فراخ می کند . همکار آذر، سروش و بهرام است . دیو خشم و اندر دشمنان اویند . مرزنگوش گل مخصوص اوست .
ارشتاد :ایزد بانوى دادگرى . ملقب به نیک . او راهنمای مینویان و جهانیان است . او به همراه زامیاد در روز واپسین روانها را به پله ى ترازو می گذرانند . او فزاینده و پروراننده ى جهان است . همکار امرداد امشاسپند است . آلاله گل مخصوص اوست .
ازویتى :به معناى فراوانى . فرشته ى که وظیفه دارد وسایل پرورش و تهیه ى خوراک را براى مردم فراهم نماید . قابل قیاس با اوپس در اساطیر یونان .
استرت :به معناى نلغزیدنى و نیفتادنى . برخى او را از ایزدان می دانند اما درباره ى وظایف او اطلاعاتى در دست نیست .
اسنیه ، ایر :ایزد موکل بر روز و تقسیمات آن .
اشى ، اششونگ ، ارشونگ ، ارد ، اهریشونگ ، اهلشونگ :ملقب به ونگهو ( نیک ) . ایزد بانوى ثروت و توانگرى . او نیکو و درخشان و زیبا و خوش اندام و برومند و راست بالا و کمربند بلند بسته و آزاده و مغلوب نشدنى توصیف شده است. در روز واپسین ، پاداش کار نیک و پاد آفره کارهاى بد به دستیارى او داده می شود. او همکار سپندارمذ است. در رزم به دلاوران یارى می رساند و به مردم فر نیک می بخشد . گل همیشه بهار متعلق به اوست . خواهر امشاسپندان و دختر سپندارمذ هم نامیده می شده است .
امرداد ، امرتات :به معناى بى مرگى و جاودانگى مى باشد. از کمال و رسایى حاصل شده جاودانگى و بى مرگى و ابدیت بدست مى آید و کمال باید جاویدان باشد و گرنه کمال خوانده نمى شود پس رسایى و جاودانگى از آن پرتوهاى خدایى است که ما را به خواست خود مى رساند و این کمال جاودانه است که ما را به وصال خدا مى رساند و در جهان گیتایى این امشاسپند نگهبان و پریستار گیاهان مى باشد. رشن ، ارشتاد و زامیاد از همکاران او هستند و گل چمپک به او اختصاص دارد .
امویمن :به معناى گزند نیافتنى . برخى او را از فرشتگان می دانند اما اطلاعاتى در مورد وظایف او در دست نیست .
اَمَه :ایزد نیرو و قدرت که با صفت خوش اندام و زیبا تعریف شده است .
اندرماه :فرشته اى که نگهبان اول ماه و به روایت دیگر نخستین پنج روز ماه است .
انغران ، انارام :ایزد مینوى روشنایی بی پایان است . او به صورت خانه اى گوهر نشان از یاقوت سفته توصیف شده است . مرو اردشیران گلى است که به او تعلق دارد .
اوپرتات :به معنى برترى و زبردستى . همراه با ایزد بهرام و امه می آید . او شکست دهنده است .
اوپمن ، اوپه نیا :ایزد آئین و سنت کهن . با صفت دیر و بلند همراه است . همراه با مانسر سپند و داد و دین مى آید .
اوزیرین :به معنى سپرى شدن روشنایی . ایزد موکل بر بعد از ظهر .
اوشهین ، اوش بام :ایزد موکل بر صبحگاه ، هنگامى که نور خورشید دیده می شود اما هنوز خورشید به چشم نمی آید . وظیفه ى او به هوش داشتن مردمان است . از همکاران آناهیتا محسوب می شود . قابل قیاس با اوشس در اساطیر هند .
ائیبى گیه :فرشته ى نگهبان زندگى و همکار ائیوى سروثریم .
ائیوى سروثریم :یکى از ایزدان موکل بر گاه هاى روز .
برج ، برجیه :ایزد موکل بر حبوبات و افزاینده ى دانه . همکار اوشهین است.
بهرام ، ورثرغنه ، ورهرام:به معناى کشنده ى اژدها و پیروزگر . ملقب به درفش دار ایزدان . ایزد جنگ و پیروزى . بنا به روایتى هفتیمن امشاسپند است زیرا پس از حمله ى اهریمن به گیتى ، امشاسپندان نتوانستند اهریمن را در بند کنند اما بهرام او را گرفته و به نزد اورمزد آورد سپس به دستور او اهریمن را معلق در دوزخ آویخت . بهرام به ده شکل ظاهر می شود :
باد تند ، گاو نر ، اسب سفید ، شتر سرمست ، گراز تیز دندان ، مرد پانزده ساله ى روشن مرغ وارغن ، گوسفند نر ، بز دشتى نر ، مرد درخشان کارد در دست . در رتبه و مقام برابر با سروش است. همکار اردیبهشت و از ایزدانى است که ارداویراف را بعد از گذشتن از چینوت پل همراهى می کند . سیسنبر یا سنبل گیاه مخصوص اوست . او به صورت گرازى خالدار با پاهاى آهنین و دندانهاى تیز و چنگال هاى آهنین و اعصاب آهنین و دم و چانه ى آهنین و غضبناک و قوى پیشاپیش مهر حرکت می کند . قابل قیاس با آنهور در اساطیر مصر و آرس در اساطیر یونان و مارس در اساطیر روم است.
بهمن ، وهومنه ، وهومن :نخستین امشاسپند . پسر اورمزد . داور روز جزا . نگهبان مردم و چهارپایان. او ارداویراف را به پیشگاه اورمزد می برد و روان اشو زرتشت را به هنگام خواب نزد اورمزد می برد . ایزدان ماه ، گوشورون ، رام همکار بهمن هستند و اکه من رقیب اوست . یاسمین سپید گل متعلق به اوست .
پارندى :ایزد بانوى نگهبان گنج و ثروت . به معناى نعمت و برکت . ملقب به گردونه سوار . همیشه همراه ایزد بانوى اشى می آید .
پئوروتات :ملقب به نیرومند . ایزد پیشروى و پیشوایی . همکار اشى و چیستى .
توشنامیتى :ایزد بانوى خموشى اندیشمندانه . برخى او را با آرمئتى یکى می دانند . براى ستایش اورمزد از او یارى می جویند .
تیشتر ، تیر :ایزد باران . ستاره ى مظهر او شباهنگ ( شعراى یمانى ) است . نگاهبان همه ى ستارگان . او هر سال مخزن باران را که در در دریای فراخکرت است باز می کند و براى این کار ابتدا باید بر اپوش دیو چیره شود . او به پیکره ى اسبى سپید ، زرین گوش ، زرین دم و زرین سم است . سه بار با اپوش می جنگد و هر بار به پیکرى در می آید : جوانى زیبا و روشن چشم و پانزده ساله ، گاو زرین شاخ ، اسبى سپید . قابل قیاس با عنات ایزد بانوى فینیقى.
ثوش ، ثواشا :ایزد سپهر ، همراه مهر ، ملقب به خود آفریده . به معناى تند و چالاک . او نیکویی می بخشد و پادشاهى می دهد .
چیستا :ملقبه به دارنده ى راه هاى خوب ، خوب رونده و بسیار راست . ایزد بانوى راه و طریق . ایزد بانویی که می آموزد باید از کدام راه رفت . به همین سبب به ایزد بانوى علم و دانش نیز شناخته می شود . او کسى است که به راهرو نیروى طى طریق را می بخشد . بعدها وظایفش به دو ایزد کوچکتر چیستى و دین سپرده شد . او سپید پوش است و در طرف چپ مهر می تازد . قابل قیاس با آتنا در اساطیر یونان و مینرو در اساطیر رومى .
چیستى :ایزد بانوى معرفت و یکى از جلوه هاى چیستا .
خرداد ، هئوروتات ، هوردت ، خوردت :یکی از امشاسپندان . نگهبان آب . همیشه همراه امرداد می آید . دشمن او تریر است . تیشتر و فروردین و باد همکاران اویند . گل سوسن مختص اوست .
خورشید ، هورشید :صفت او تیز اسب است . او چشم اورمزد محسوب می شود . یکى از وظایف او پاکیزه کردن چیزهاست . با ورود او دیوان و ستمکاران نابود می شوند . همکار شهریور است . گل مرو سپید متعلق به اوست . قابل قیاس با شمش در اساطیر میان رودان و سوریا در اساطیر هند و هلیوس در اساطیر یونان.
داموئیش اوپمن :فرشته ى موکل بر نفرین پاکان و نیکوکاران . از همکاران مهر است و به شکل گرازى خالدار و تیز چنگ جلوى مهر می رود و راه را براى مهر آماده می کند تا به راحتى در آسمان حرکت کند .
دوراسپ ، گوش ایزد :دارنده ى اسب درشت و سالم است . ایزد نگهبان چارپایان . او کسى است که چارپایان کوچک و بزرگ و نیز بچه ها را سالم نگاه می دارد . قابل قیاس با پالس در اساطیر یونانى .
دروتات :ایزد موکل بر تندرستى و سلامتى . قابل قیاس با گولا و نین کاراک در اساطیر میان رودان و اشمون در اساطیر فینیقى و سالوس در اساطیر رومى و هى ژى در اساطیر یونان .
دهمان آفرین :فرشته ى درود و ستایش . مالى که با کوشش و درستکارى جمع شود تحت نظارت دهمان آفرین است . در هزاره ى اوشیدر ملکوس دیو چهر را از میان بر می دارد . اوستایش و نیایش مردمان را جمع می کند و برابر با ارزش آن به مردم پاداش می رساند .
دهیو :ایزد موکل بر ایالت و همکار اوزیرین .
دین ، دئنا :ایزد بانوى کیش زرتشتى به معناى وجدان یا بینش درونى . او خواهر اشى و فرزند اورمزد و سپندارمذ است . برادران او سروش و رشن و مهر هستند . دین سرور زنان است و محافظ قلم . گل صد برگ مختص به اوست . در سر پل چینوت ، دین به صورت عملکرد انسان در طول زندگى در می آید و به فرد ظاهر می شود . اگر انسان در مدت زندگى کار نیک انجام داده باشد و درستکار به حساب آید دین به صورت دخترى جوان و زیبا و خوشبو و پانزده ساله بر او ظاهر شده و دست او را می گیرد و از پل رد می کند .اگر در مدت زندگى انسانى ستکار و دروغگو و بدرفتار بوده باشد دین به صورت عجوزه اى زشت و بدبو ظاهر می شود و فرد را به دوزخ می اندازد .
راتا :فرشته ى داد و دهش و فدیه . صفت او دور بیننده است . دستگیرى از مستمندان مایه خشنودى راتا است .
رام ، رامش ، رامن :ایزد حرکت ملایم و آرامش و امنیت و به معنى سازش و شادى است . صفت او بخشنده ى کشتزار خوب است . او رام بخش آفرینش و در نوشته هاى پهلوى با ایزد هوا یکى شده است. همکار بهمن امشاسپند است . گل خیرى زرد مختص اوست.
رپیتوین ، ربیهوین:ایزد موکل نیمروز و فصل تابستان . همکار فردات فشو و زنتوم است . به هنگام حمله دیو زمستان به زیر زمین پناه می برد و آبها را گرم نگه می دارد تا گیاهان نمیرند .
رتوبرزیت :ایزد موکل بر شش گاه گاهنبار .
رسستات :ایزد بانوى رحم و مروت و عموما همراه ارث و چیستا و اشى است .
رشن ، رشنو :به معنى دادگر و عادل . او ایزد دادگرى است . از یاران سروش و مهر است . در سمت چپ مهر قرار دارد . او بر ضد دزدان و راهزنان است. هیچ کجاى جهان نیست که وجود نداشته باشد . یکى از داوران روز جزاست و ترازوى اعمال را در دست دارد . همکار امرداد است و گل نسترن از آن اوست . قابل قیاس با جهوتى در اساطیر مصر و درمه در اساطیر هند .
زامیاد :ایزد زمین و صفت او نیک کنش است . در سر پل چینوت بعد از آنکه رشن اعمال مدم را سنجید به اتفاق ارشتاد آنها را در ترازو می گذارد . همکار امرداد است و گل بانو اسپرم از آن اوست .
زرتشتوم :ایزد نگهبان پیشوایان دینى و همکار ائیویسروثرم است .
زنتوم :ایزد موکل بر ناحیه .
ساونگهى :ایزد نگهبان چهارپایان بزرگ معمولا همراه ویسیه می آید و همکار هاونى می باشد .
سپندارمذ ، سپنته آرمئتى ، اسفند :پنجمین امشاسپند به معنى فداکارى مقدس یا آرامش افزاینده . مظهر بردبارى و فروتنى ست نگهبان زمین می باشد . این بانوى امشاسپند وظیفه دارد زمین را خرم و آباد و بارور نگهدارد . آناهیتا ، دین ، اشى و مانسرسپند همکار اویند . روز مخصوص او یعنى پنج اسفند روز بزرگ داشت زنان است که به آن مزدگیران می گویند و مردان به زنان هدیه می دهند . گیاه او فرنجمشک است . قابل قیاس با کادى در اساطیر میان رودان و دمتر در اساطیر یونان و تلو در اساطیر رومى است .
سپنتامینو ، سپنته مینو ، سپند مینو : به معناى خردافزاینده یا روح مقدس و نیک مى باشد که پرتو آفرنندگى خداى دانا است و از همین آئین است که آفرینش و هر چه در آن است ، پدید آمده و مى آید و روى به افزایش و گسترش و پیشروى دارد . برخى سپنتا مینو را یکى از امشاسپندان می دانند .
سرذ :ایزد موکل بر سال .
سروش :به معنى شنوا . ملقب به تن فرمان و فرو کوبنده ، دلیر ، چالاک ، نیرومند و گستاخ . ایزد اطاعت و انظباط . ایزد نیایش و بازدارنده ى نیروهاى بدى و شقاوت . گردونه ى او را چهار اسب روشن و درخشان و بی سایه با سم هاى زرین کوب می کشند . همکار مهر ورشن و و اشى است . یکی از راهنمایان ارداویراف در سفر به جهان دیگر . دیو خشم بزرگترین دشمن اوست که سر انجام در آخر زمان به دست سروش کشته می شود . او نگهبان جهان است . در نوشته هاى جدید زرتشتى پیک ایزدان خوانده شده و در برخى از منابع هفتمین امشاسپند است . هر کسى که ثواب او از گناهش بیشتر باشد سروش اهلو دست او را می گیرد و به هبشت مى برد . جایگاه او بالاى کوه هربرز دائتى ست و در بارگاهى هزار ستون و ستاره نشان است . خروس پرنده ى اوست . وقتى که سه قسمت از شب می گذرد ایزد آذر ، سروش را به یارى می خواند تا مبادا آتش خاموش شود او نیز خروس را بیدار می کند تا بانگ بردارد و مردم را به نماز اشا بخواند . نگهبان روان مردمان در سدوش ( سه شب نخست مرگ ) است.
سوک :ایزد بانوى سلامتى ، خوشى و ترقى و ملقب به دور بیننده و از همکاران مهر می باشد . هر نکیى که از ایزدان به مردمان می رسد نخست به سوک منتقل می شود و او آن را به ماه می دهد و ماه به آناهیت و آناهیت به سپهر و سپهر به جهان ارزانى می کند .
سیاوش :به معنى اسب سیاه . ایزد کشاورزى و گیاهان که مرگ او و سفرش به جهان مردگان باعث به وجود آمدن پاییز و زمستان و زندگى دوباره اش باعث به وجود آمدن بهار و تابستان می گردد . پرستندگان سیاوش در سوگ کشتن وى ، تمام بدن را سیاه کرده و عزادارى می کرده اند و به هنگام زنده شدن دوباره اش ، فردى که تمام بدنش رات سیاه کرده و نماد جهان مردگان بود جامه ى قرمز پوشیده ( حاجى فیروز ) و مژده ى بازگشت سیاوش و بهار را به جهانیان بالغ می کرد . قابل قیاس با دموزى در اساطیر میان رودان و آدونیس در اساطیر یونان و هوروس در اساطیر مصرى .
شهریور ، خشتر وئیریه :به معناى بهترین شهریارى یا شهریارى خدایى مى باشد و آن وضعى از جهان است که مردم از روى اندیشه نیک و خرد روشن خود برگزینند و با گفتار و کردار نیک دست به دست هم داه و دل به دل هم بسته و آن را به وجود آورند در عالم مینوى نشان قدرت ، سلطنت و شوکت خداوند و در جهان گیتایى حمایت کننده و نگهبان سنگ ها و فلزات مى باشد . دشمن ساوول و همکار خورشید و مهر و آسمان و انغران است . وظیفه ى او ایجاد عدل و داد در دل پادشاهان است . شاه اسپرم ( ریحان ) گیاه اوست .
فردات فشو :به معناى پرورنده ى چهارپایان و ایزد نگهبان چهارپایان کوچک است . او از همکاران رپیتوین است .
فردات ویر :به معنى پروراننده ى مردان . ایزدى است که به افزودن نوع بشر گمارده شده است .
فردات ویسپم :به معناى پروراننده ى همه چیز . ایزد موکل بر رستنها . او نگهبان زندگان است . از یاران ائیوى سروثریم است .
فرشاتى :ایزد مظهر رضایت .
گوش تشن :یعنى کسى که با دستان خویش گاو را می سازد یا کسى که زندگى را می سازد . ایزد سازنده ى و موجد جانوران مفید است .
گوشورون ، گوش :به معناى روان گاو یا روان آفرینش . ایزد نگهبان چهارپایان . مظهر روان همه ى جانوران سودمند . در اصل روان گاو یکتا آفریده بوده است و گروهى آن را روان آفرینش دانسته اند .
مانسرسپند ، مانترسپند :یعنى کلام مقدس و گفتار ایزدى . ایزد موکل بر نیایش .
ماه ، ماونگهه:یکى از ایزدان آئین زرتشتى . او حامل نژاد چارپایان است . ابرها را به زمین می فرستد و گرما بخش و سودمند است . همکار بهمن امشاسپند می باشد . گل مخصوص او نرگس است . قابل قیاس با سین در اساطیر میان رودان و سلنه در اساطیر یونان .
ماهیه :ایزد موکل بر دوازده ماه سال .
مرژدیک :ایزد رحم و شفقت . او غمخوار بیچارگان و درویشان است .
مهر ، میتره ، میترا ، میثره :به معناى پیمان . ایزد فروغ و روشنایی ، نگهبان عهد و پیمان و فرشته ى جنگ . ملقب به دارنده ى دشتهاى فراخ . او پیش از خورشید ظاهر می شود . هزار گوش و ده هزار چشم دارد . جایگاه او بالاى کوه هربزر است . او در بجى بلند ایستاده و همیشه بیدار و مراقب مردمان است . مهر زره ى زرین بر تن و کلاه خود بر سر دارد ، سپرى سیمین به دوش افکنده و گرزى گران در دست دارد و سوار بر گردونه اى زرین با چرخ هاى بلند درخشان است که چهار اسب سپید تندرو و بدون سایه که سم هاى جلوى آنها زرین و سم هاى عقب آنها سیمین است آن را می کشند گردونه ى مهر تشکیل شده از آب ، باد ، آتش و خاک . مهر سوار بر این گردونه گرد جهان می گردد . در گردونه ى او یک هزار تبرزین پولادین ، یک هزار تیغ ، یک هزار گرز آهنین و فلاخن موجود است . ایزدان بهرام ، سروش ، رشن ، ارشتاد ، پارند ، اشى ، رام همراه اویند . در روز واپسین به همراه رشن و سروش روان درستکارن را بر سر پل چینوت از دست دیوان نجات می دهد . گل مخصوص او بنفشه است .
نریوسنگ:به معنى کلام مردانه . ایزد دعا . او با آتشى در ارتباط است که مردم جلوى او ایستاده و نیایش می کنند . بسیار زیبا و همکار سروش است . پیام آور ایزدان است . در آخر زمان به همراه سروش سام ( کرشاسپ ) را از خواب بیدار می سازد تا ضحاک را که بند رسته است را نابود سازد . او نطفه اشو زرتشت را به آناهیتا می سپارد تا از آن نگهدارى کند . در ضمن هنگامى که نطفه ى گیومرته بر بر زمین ریخت دو سوم آن را نریوسنگ نگهدارى کرد تا بعدها مشى و مشیانه از آن به وجود آیند .
نمانیه :به معنى سکونت گاه . ایزد موکل و نگهبان خانه و سرا .
واى نیک ، اندر واى :ایزد باد ، هوا یا فضایى است که آفرینش سپنته مینو را از گناک مینوک جدا می سازد . این ایزد با ( شو ) در اساطیر مصر قابل قیاس است . در بامداد روز چهارم بعد از مرگ در سر پل چینوت به همراه سروش و بهرام و ایزدان دیگر می ایستد . او به هیأت مردى روشن و بلند است که کفش چوبین به پاى دارد . بادرنجبویه گیاه اوست . از همکاران خرداد است . قابل قیاس با بوره در اساطیر یونان و وایو در اساطیر هند .
وخش :ایزد نگهبان آب به ویژه رود جیحون یا سیر دریا .
ویزیدار دهشن :ایزدى که وظیفه ى او بخشیدن قدرت تشخیص است .
ویس ، ویسیه:نام ایزد پاسبان ده و از یاران ساونگهى و هاونى است .
هامورتن :ایزد بانوى شجاعت که همراه مهر مى باشد . قابل قیاس با نریو در اساطیر رومى .
هاونى :ایزد نگهبان بامداد تا نیمروز . همکار ساونگهى و ویسیه است .
هدیش :ملقب به دارنده ى کشتزارهاى خوب ، فراوانى غله . ایزد خانه و سرا . در دوره ى ساسانى مینوى خانه نامیده شده و مسبب رفاه و محبت است . او به صورت یک پیک آسمانى نزد نخستین مرد و نخستین زن فرستاده شد تا نان آنها را برکت دهد .
هوجیاتى :به معنى زندگى خوب . فرشته اى است که آنچه براى یک زندگى خوب نیاز است ، به وجود می آورد . زندگى افزا و از همکاران ایئوى سروثریم مى باشد .
هوم :پسر اورمزد . جنگجوى بزرگى که اژدهاى شاخدار اسب اوبار و انسان اوبار را که زرد و زهرآگین بود ، می کشد . او براى سایر ایزدان فدیه نثار مى کند . اگر به هنگام قربانى ، بخشى از حیوان را به او تقدیم کنند ، می توانند از روان تقدیم کننده مراقبت کند . موبد ایزدان است . قابل قیاس با سئومه در اساطیر هند است .