روز بزرگداشت حافظ
بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ، فاتح تمام روزگاران، است.
خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی یکی از بزرگترین شاعران نغزگوی ایران و جهان است که در شعرهای خود «حافظ» تخلص کرده است. در بیشتر مأخذها نام پدرش را بهاءالدین عنوان کردهاند. با اینکه از او تنها یک دیوان شعر برجای مانده، اما تأثیر بسیار عمیقی بر شاعران پس از خود گذاشته است.
حافظ در ربع قرن هشتم هجری در شهر شیراز به دنیا آمد. بعد از مرگ پدرش (بهاءالدین)، پسران او پراکنده شدند، ولی شمسالدین محمد که خردسال بود، با مادر خود در شیراز ماند و روزگار آن دو، به تهیدستی میگذشت تا آنکه عشق به تحصیل کمالات، او را به مکتبخانه کشانید و به تفصیلی که در تذکرهی میخانه آمده است، چندگاهی ایام را بین کسب معاش و آموختن سواد میگذرانید و بعد از آن زندگی حافظ تغییر کرد و در جرگهی طالبان علم درآمد.
نخستین جامع دیوان حافظ، محمد گلندام است و بنا بر گفتهی او، خود حافظ به جمعآوری غزلهای خویش رغبتی نشان نمیداد.
غزل حافظ، هم دارای سطوح عاشقانه چون غزل سعدی است، هم دارای سطوح عارفانه چون غزل عطار و مولانا و هم از سوی دیگر وظیفه اصلی قصیده را که مدح است، بر دوش دارد. از اینرو شعر حافظ نماینده هر سه جریان عمده شعری قبل از اوست و قهرمان شعر او، هم معبود و هم معشوق و هم ممدوح است.
رند، می، ساقی و صوفی واژههایی هستند که در غزلهای حافظ بسیار تکرار میشوند. به طور کلی شعر حافظ پرعمق، چندوجهی و تعبیرپذیر است و به خاطر استفاده و ارجاعات حافظ به قرآن کریم، از دیرباز مسلمان ایران ارادت خاصی به او داشتهاند. تفأل زدن به دیوان حافظ هم از دیگر عادتهای ایرانیان است.
از جمله مضامین شعر حافظ میتوان به مبارزه با تزویر و ریاکاری و کاربرد مفهوم رندی او اشاره کرد که به شعر و اندیشهی او جایگاهی ویژه داده است تا جایی که بسیاری از متفکران او را ستودهاند.
نیما یوشیج در دربارهی انواع عشق در شعر کلاسیک فارسی با تقسیم مقولهی عشق در شعر فارسی به دو بخش «عشق شاعرانه» و «عشق عادی» دربارهی شعر عاشقانهی حافظ میگوید: او عشق شاعرانه را عشقی دانسته که شاعر را به عرفان میرساند، عشقی که مبهم است و راه به تاختوتاز دلهایی میدهد که رنج میبرند، در همه جا هست و در هیچ کجا نیست. حافظ شهوات را بدل به احساسات میکند و میتواند به سنگ هم جان بدهد.
گوته، شاعر آلمانی، نیز چند شعر در ستایش حافظ سروده و دربارهی او گفته است: اگر هم دنیا به سر آید، ای حافظ آسمانی آرزو دارم که تنها با تو و در کنار تو باشم و چون برادری هم در شادی و هم در غمت شرکت جویم. همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم، زیرا این افتخار زندگی من و مایه حیات من است. ای طبع سخنگوی من، اکنون که از حافظ ملکوتی الهام گرفتهای، به نیروی خود نغمهسرایی کن و آهنگی ناگفته پیش آر، زیرا امروز پیرتر و جوانتر از همیشهای.