وصف بهار-دقیقی مروزی
برافکند ای صنم ابر بهشتی
زمین را خلعت اردیبهشتی
بهشت عدن را گلزارماند
درخت آراسته حور بهشتی
جهان طاوس گونه گشت دیدار
به جایی نرمی و جایی درشتی
زمین برسان خون آلوده دیبا
هوا برسان نیل اندوده مشتی
بدان ماند که گویی از می و مشک
مثال دوست بر صحرا نبشی
زگل بوی گلاب آید ازآن سان
که پنداری گل اندر گل سرشتی
به طعم نوش گشته چشمه آب
به رنگ دیده آهوی دشتی
چنان گردد جهان هزمان که گویی
پلنگ آهو نگیرد جز به کشتی
بتی باید کنون خورشید چهره
مهی کو دارد از خورشید پشتی
بتی رخسار او همرنگ یاقوت
مئی برگونه جامه کنشتی
دقیقی چارخصلت برگزیدست
به گیتی در زخوبیها و زشتی
لب بیجاده رنگ و ناله چنگ
می چون زنگ و کیش زرد هشتی
دقیقی مروزی(طوسی)