Quantcast
Channel: forex
Viewing all articles
Browse latest Browse all 339

کار و همت در ادبیات پارسی

$
0
0

 کار و همت در ادبیات پارسی

از دیرباز در ادبیات پارسی، عالمان و شاعران اخلاق‌گرا، مردمان را به سمت کار و همت بلند فرا خوانده‌اند، زیرا آنان حیات و موفقیت فردی و جمعی انسان را در سایه این دو عامل تأثیرگذار می‌نگریستند. 

آن‌گاه که عنصر کار از زندگی آدمی حذف شود، تمایل به پلیدی و تجاوز و جنایت و یغماگری پدیدار می‌گردد و آن‌گاه که عنصر همت از حیات انسان رخت بر بندد،‌ سستی و تنبلی و دریوزگی بر جامعه چیره می‌شود. 

بدین سان روشن است که زندگی سالم و موفق بدون کار و همت امکان‌پذیر نیست. توصیه‌های اخلاقی و دینی بزرگان ادب و فرهنگ اسلامی، از جایگاه نظرگیر کار و کوشش شایسته حکایت دارد. اینک نمونه‌ای از آموزه‌های اخلاقی سعدی به دست داده می‌شود. 

آموزه‌های سعدی پیرامون کار و همت
سعدی ـ استاد سخن و اندیشه اخلاقی در سده ششم هجری ـ برای پدران سفارش‌هایی چند دارد. او در اندرزهای اخلاقی و معنوی‌اش به پدران می‌گوید که هر پدری پس از ده ساله شدن پسرش می‌باید او را خردمندی آموزد و فرهنگ دوستی را در او پدید آورد، زیرا فقط از رهگذر این کوشش تربیتی پدر است که پسر نام پدر را زنده و جاودانه نگاه می‌دارد. بنابراین، بلندی نام و آوازه پدران را می‌باید حاصل همت و فعالیت فرهنگی و تربیتی آنان نسبت به نسل نو دانست. 

چو خواهی که نامت بماند به جای
پسر را خردمندی آموز و رأی
چو فرهنگ و رایش نباشد بسی
بمیری و از تو نماند کسی 

بر پایه تربیت درست نوجوانان است که می‌توان چشم به راه آینده‌سازان ماند. اگر کار و همت تربیتی و فرهنگی نسل دیروز نباشد، بی‌گمان نمی‌توان از نسل امروز انتظار فرهنگ دوستی و اخلاق‌گرایی و معنویت‌جویی داشت. بدین سان سه عامل انسان و خانواده و آینده را در پیوند با کار و همت می‌نگریم. 

سعدی در سفارش‌های اخلاقی خویش، از پدران می‌خواهد که پسران را در آغاز دوران نوجوانی‌شان با کار و تلاش آشنا و مأنوس سازند. این آموزه تربیتی سعدی از این نکته حکایت دارد که فرهنگ‌سازی برای کار و همت بلند انسانی و اجتماعی می باید در بستر رشد جسمانی و عقلانی نسل نو شکل گیرد. و گرنه چگونه می‌توان یک جوان مغرور و نازپرورده را به سمت کار و کوشش رهبری کرد؟ حال به این پند گران‌مایه شیخ اجل گوش دارید:
بسا روزگارا که سختی برد
پسر چون پدر نازکش پرورد
خردمند و پرهیزگارش برآر
گرش دولت‌داری بنازش مدار 

تردیدی نیست که نسل‌های کارآمد و تأثیرگذار بر سرنوشت یک جامعه، در سایه‌کار و همت ساخته می‌شوند، نه در سایه تنعم و ناز پروردگی ! سعدی در برنامه معنوی‌اش از پدران می‌خواهد که در تربیت فرزندان کوشیده و آنان را با عنصر کار و کوشش آشنایی دهند. مرحله نخست این است. آن‌گاه باید او خردمند و پرهیزکار بار آورد تا تلاش‌ مادی‌اش را همراه با انگیزه‌های انسانی سازد. 

دریغا! که چیرگی اشرافی‌گری با محبت‌های بی‌جا و ناپسند سبب گشته که بسیاری از پدران، پسران خود را در بستر نازپروردگی بزرگ کنند. نسل نازپرورده، چگونه می‌تواند در برابر دشواری‌های طبیعی و غیرطبیعی زندگی و زمانه دوام بیاورد؟ 

این که در صفحه‌های حوادث روزنامه‌ها، از انتحار و قتل و تجاوز و خیانت و متارکه زوج‌های جوان سخن به میان می‌آید،‌ چه پیام‌هایی می‌رسد؟ آیا این همه نمودار کوتاهی پدران و دیگران در پرورش فکری و روحی نسل نو نیست؟ آیا نازپروردگی و کارگریزی و همت‌ستیزی نسل نو، معلول بی‌اعتنایی نسل کهن نسبت به فرهنگ کار و همت به حساب نمی‌آید؟ 

مقایسه‌ای گذرا میان دختران و پسران خودساخته و فعال در عرصه‌های فرهنگی و علمی و اقتصادی، با دختران و پسران لذت‌جو و خوش‌گذران،‌ نشان می‌دهد که دو گونه خانواده و تربیت وجود دارد.

جوانانی که روی‌کرد معنوی و اخلاقی داشته و در جامعه موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند، بی‌گمان پدران و مادران فرهیخته داشته‌اند که زندگی را بر پایه‌های ایمان و تلاش نهاده‌اند و از سویی دیگر جوانان گریزان از فعالیت‌ها و مهارت‌های تحصیلی و شغلی را می‌باید معلول روش ناپسند والدینی دانست که عنصرهای کار و همت را از فرهنگ زندگی و خانواده حذف کرده‌اند. 

بیاموز فرزند را دسترنج
وگردست داری چو قارون به گنج
مکن تکیه بر دستگاهی که هست
که باشد که نعمت نماند به دست
به پایان رسد کیسه سیم و زر
نگردد تهی کیسه پیشه‌ور 

سعدی در آموزه‌های تربیتی ـ خانوادگی‌اش، بر اصل کار و کوشش تکیه بسیار دارد. چه کار و کوشش پدران و مادران در عرصه پرورش شخصیت و رفتار کودکان و نوجوانان و چه کار و کوشش کودکان و نوجوانان در خانه و مدرسه و کوچه و بازار. 

بی‌گمان عرصه‌ی نخست را می‌باید پدیدآورنده عرصه دیگر به حساب آورد. یعنی کانون خانواده را می‌باید زمینه‌ساز گرایش پایدار نسل نو نسبت به فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی دانست. 

از این روست که سعدی تعلیم کار و دست‌رنج را ارایه می‌دهد. سعدی بر این باور است که حتی پدران ثروتمند می‌باید فرزندان و به ویژه پسران خود را از نوجوانی به سمت کار و کوشش هدایت کنند. 

همان‌گونه که گردش‌های روزگار نشان داده، بسا عزیزان یا عزیززادگانی بر خاک نشستند و دست‌شان به دهان‌شان نرسیده است. چگونه می‌توان به دوام و بقای دستگاه شکوهمند خود مغرور گشت و نسل نو را بی‌نیاز از کار و همت دانست؟ 

در کتب اخلاقی سعدی، پیشه‌ور وظیفه‌شناس و کوشایی منزلت دارد که نان خویش را از دست‌رنج روزانه خود می‌آورد؛ نه نازپرورده‌ای که دستش را در کیسه سیم و زر پدر فرو برده و شادمانه در کوی و برزن‌ها می‌گردد.

چه دانی که گردیدن روزگار
به غرب بگرداند مثل در دیار
چو بر پیشه‌ای باشدش دسترس
کجا دست حاجت برد پیش کس
ندانی که سعدی مراد از چه یافت
نه هامون نوشت و نه دریا شکافت
به فردی بخورد از بزرگان قفا
خدا دادش اندر بزرگی صفا 

سعدی در بوستان خویش، به منظور آشناسازی خانواده‌های ایران و مسلمان با جایگاه کار و همت بلند، از گردش روزگار و هجرت‌های احتمالی نسل‌ها یاد می‌کند. چه کسی می‌داند که روزی از دیاری به دیاری نیفتد و آوارگی نکشد؟ همان سان که کسی نمی‌داند که در کدام سرزمین جان می‌سپارد! 

درست است که سفرها و هجرت‌ها، زمینه‌های رشد و پیش‌رفت انسان‌ها و استعدادها را فراهم می‌آورند. با این همه، نمی‌توان آسیب‌رسانی پاره‌ای از سفرها و هجرت‌ها را نادیده انگاشت. بسا مسافر و مهاجری که در دیاری ناگزیر از گدایی یا آلودگی به تباه‌کاری گردد. 

از منظر اخلاقی سعدی، تربیت شایسته نسل نو که بر پایه کار و کوشش استوار است، می‌تواند تضمین‌کننده سلامت منش و کنش فرزندان در جوانی و بزرگ‌سالی شود، زیرا آنان در بستر فرهنگ فعالیت پرورده شده‌اند و به هر حال تخصص و مهارتی به دست آورده‌اند که تأمیین‌کننده نیازهای مادی‌شان باشد. 

بدین‌سان، سعدی خواهان جامعه‌ای است که از فقر و دریوزگی به دور مانده و نسل برآمده از آن، نسل متخصص و فعال و کارآمد باشد؛ نه نسل خو گرفته به ناز و هوس و تجاوز به حریم مردم. 

آیا مهاجران سالم و موفق در سرزمین‌های گوناگون،‌ نمودار سلامت خانواده و تربیت در دوران کودکی و نوجوانی‌شان شناخته نمی‌شوند؟ تحلیلی کوتاه و گذرا میان دو دسته مهاجران از دیاری به دیاری دیگر، روشن‌گر تفاوت دو گونه فرهنگ و تربیت خانوادگی است. 

نابسامانی‌ها و آسیب‌زدگی‌های مهاجرت‌ها را می‌باید در فرهنگ و تربیت منفی سراغ گرفت. یعنی همان فرهنگ و تربیتی که هرگز به کار و همت انسانی بها نداده‌اند. جامعه‌شناختیِ پدیده مهاجرت به خوبی نشان‌دهنده این تفاوت و تمایزهای فرهنگی و اخلاقی است. 

اساساً نگرانی‌های پدیدآمده از مهاجرت‌های داخلی یا خارجی را می‌باید در پیوند با کارگریزی و همت‌ستیزی دانست. یک متخصص مهاجر، مایه ننگ و عار جامعه و تمدن خویش است یا سبب افتخار؟ 

این که جامعه‌شناسان و روان‌شناسان نسبت به مهاجرت‌ها و مهاجران بیش‌تر دیدگاه منفی‌شان را مطرح می‌کنند، بدین دلیل است که آنان به گفته سعدی، بدون هنر و پیشه‌ای از جایی به جایی کوچ کرده‌اند. 

پیداست که نداشتن مهارت و تلاش، سبب روی‌کردهای غیراخلاقی گشته و جامعه را در جهت آسیب‌زدگی‌اش تقویت می‌کند. 

پسر را نکو دار و راحت رسان
که چشمش نماند به دست کسان
هر آن کس که فرزند را غم نخورد
دگر کس غمش خورد و بدنام کرد 

سعدی بر این باور است که پدران و مادران می‌باید غم‌گسار دختران و پسران خود باشند، نه آن کسان که نقاب غم‌گساری بر صورت زده و در پی بدنامی جوانانند، پدر یا مادر چگونه می‌تواند غم‌گساری کند و فرزندان خود را در آغوش مهر و محبت نگاه دارد؟ بی‌گمان آنان می‌باید نسل خود را با کار و همت آشنا سازند. جدایی محبت و فعالیت را باید بستر گرایش‌های ناسالم اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه به حساب آورد. 

سعدی اگر خانواده‌ها را با مسؤولیت پرورش فرزندان در عرصه کار و تلاش آشنا می‌سازد، از یک دیگر سو، پدران و مادران را در جهت آسایش روانی و جسمانی نسل نو برمی‌انگیزد. 

به هر حال باید پذیرفت که جامعه سالم و فعال و نمونه در پیوند با خانواده سالم و کاراندیش و همت‌گرا فراهم می‌آید؛ نه در پیوند با خانواده‌های آسیب‌زده‌ای که با کار و همت بلند بیگانه‌اند.

منبعhttp://shargh.us/fa


Viewing all articles
Browse latest Browse all 339

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>