تعامل زبان و ادبیات فارسى با فرهنگ هندوان
بالشکرکشى محمود غزنوى به هند، زبان فارسى نیز بالشکر آراسته زیبایى، روشنایى، دانش، معرفت و عرفان به هند لشکرکشید . غزنویان جان مردمان را براى توسعه قدرت گرفتند، حرمتها را شکستند، خانهها و معبدها را ویران را کردند اما زبان فارسى ارواح را تسخیر کرد، جانها را فراخنا بخشید، دستها را به هم پیوند، زبان را از تلخىها شست و شکستهها را مرمت کرد و طرح بناهاى تازه، شاداب و راحت با مصالح شعر وادب و عرفان و آگاهى در انداخت .
غزنویان و همتایانشان پس ازآنها برافتادند . قدرت دست به دست شد و قدرتمندان پى پاى پیل اجل خاک شدند . ولیکن زبان فارسى بال و پرمهربان و نوازشگر خود را برسراسر هند گسترد، مسلمان و هندو و بودایى و بتپرست، مهاراجهها و هاریجانها را چنان چشمه سارى جارى و زلال سیراب کرد و تمام توانایى و دارایى خود را دراختیار شیفتگان تازه خویش نهاد . آنان نیز مهربانانه قدر نعمت پاس داشتند و بر توانایى و دارایى ولى نعمت خود افزودند . و هند شد مقر شکوهمند زبان فارسى .
«تعامل زبان و ادبیات فارسى با فرهنگ هندوان» عنوان مقالهاى است از دکترخان عامر که گوشه چشمى به این سفر رنگین و چشم نواز و دلانگیز دارد .
درعهد غزنویان، زبان فارسى درهندشمالى گسترش یافت وشاعران و نویسندگان نامدارى به وجود آمدند و بعد از آنها، لودیان، گامهاى بلندترى درگسترش این زبان درمیان هندوان برداشتند .
بعد از فرمان معروف راجه تودرمل، وزیر دارایى اکبر شاه (قرن 10 و 11ه . ق) مبنى بر این که زبان فارسى ، زبان رسمى و ادارى شود، هندوان زبان فارسى را با شوق و رغبت فراگرفتند .
و از دوره جهانگیر تا زوال مغولان (قرن 11 - 13ه . ق) اوج شکوفایى این زبان درشبه قاره است .
زبان و ادبیات فارسى، به دلیل غناى فرهنگى، ادبى، هنرى و علمى خود، پس از نفوذ در شبه قاره هند، از زمان محمود غزنوى، بسیار مورد توجه و ستایش فرهیختگان، عارفان، شاعران، نویسندگان، مورخان و دانشمندان هندى قرار گرفت به طورى که آنان نیز در پروراندن این زبان زبان زیبا و عرفانى، نقش به سزایى داشتند و با به جا گذاشتن آثار و شاهکارهاى ادبى و علمى، عشق و علاقه خود را نسبت به آن ابراز کردند .
در عهد غزنویان (قرن 4 - 6 ه . ق)، زبان فارسى، در هند شمالى گسترش یافت و شعرا و نویسندگان نامدارى، در این عهد به وجود آمدند . بعد از غزنویان، در عهد لودیان (قرن 9 و 10 ه . ق)، گامهاى گستردهترى در راه گسترش زبان فارسى در میان هندوان برداشته شد . سکندر لودى، عدهاى از آنان را که زبان فارسى را به خوبى فرا گرفته بودند، در دربار خود گماشت و این عمل وى، بر افکار و اذهان هندوان تأثیر فراوانى گذاشت .
بعد از فرمان معروف راجه تودرمل (1)، وزیر دارایى اکبرشاه (قرن 10 و 11 ه . ق) مبنى بر این که زبان فارسى، زبان ادارى و رسمى شود، هندوان، زبان فارسى را با رغبت فراوانى، یاد گرفتند . از عهد جهانگیر تا زوال مغولان (قرن 11 - 13 ه . ق) که اوج شکوفایى زبان فارسى در هند بود . هندوان آثار پرارزش و سودمندى به زبان فارسى، بویژه در زمینه شعر، داستان، تاریخ و انشاء به وجود آوردند .
بعد از مرگ اورنگ زیب، دوره دوم تیموریان که دوره فروپاشى و انحطاط این سلسله است، شروع مىشود . پادشاهان این دوره، توجه کمترى به زمامدارى و امور فرهنگى و ادبى نشان دادند و همین امر باعث شد که زبان فارسى کمکم جایگاه خود را در بین هندوان از دست بدهد . با این وجود، هندوان شایستهاى نیز در این دوران به چشم مىخورند که آثار چشمگیرى از خود، برجاى گذاشتند . در زمان بهادر شاه ظفر دوم، آخرین پادشاه خاندان مغول، زبان فارسى، دوباره آن هم تا حدودى اهمیت و رونق یافت .
انگلیسیان، بعد از سرکوب انقلابیون، بر تمام هندوستان تسلط یافتند و زبان انگلیسى را در منطقه، گسترش دادند . هندیان، در برابر این اقدام به مبارزه پرداختند، لیکن استعمارگران به ناچار براى از بین بردن نفوذ زبان فارسى در شبه قاره هند، از زبان اردو بهره جستند .
با برچیده شدن بساط استعمارگران انگلیسى در سال 1947 م که بر اثر مبارزات مردمى و به رهبرى مهاتما گاندى تحقق یافت، زبان فارسى که در هند دلیل فرهنگ و تمدن محسوب مىشد، به دوران تازهاى قدم نهاد .
در این مقاله، به معرفى برخى از شاعران، نویسندگان، مورخان و سخنوران معروف هندو که سهم مؤثرى در گسترش زبان و ادب فارسى در دوران سلاطین مسلمان هند داشتند، برپایه دورههاى حکومتى، پرداختهایم .
1) میان بهوه (2)
1) منوهر توسنى (3)
وى، اولین شاعر هندو است که در اشعارش از فنون ادبى بهره جسته و زبانش فصیح و روان است . همچنین وى، اولین شاعر هندو است که دیوانى به زبان فارسى دارد .
هم بت و هم بتکده هم بتپرست
***
یگانه بودن و یکتا شدن ز چشمآموز
که هر دو چشم جداجدا نمىنگرند
***
غرض ز خلقت سایه همین بود که کسى
به نور حضرت خورشید پاى خود ننهد
***
1) منشى چندر بهان برهمن (5)
وى، در اواخر عهد اکبرشاه، در خانوادهاى برهمن، در لاهور به دنیا آمد . تحصیلات ابتدایى را، پیش عبدالحکیم سیالکوتى آموخت . بعد از آن، ملازم میر عبدالکریم، میرعمارت لاهور گردید . سپس به ملازمت افضلخان علامى، وزیر کل، درآمد . بعد از مرگ علامى، براثر وساطت شاهزاده داراشکوه، به دربار شاه جهان راه یافت و به کار دبیرى و واقعهنویسى پرداخت .
شعر و خط شکسته او، مورد تقدیر شاه جهان بود . داراشکوه نیز، سبک تحریر برهمن را بسیار دوست مىداشت . وى، از آن جایى که گروهى از علماى هندو را براى ترجمه آثار عرفانى و فلسفى هند در خدمت داشت، برهمن را نیز به دربار خود برد و دبیر خاص خود کرد .
برهمن، بعد از عصیان اورنگ زیب بر پدر و کشتن شاهزاده داراشکوه، به بنارس رفت و گوشهنشینى برگزید . بالاخره در سال 1073 ه . ق . درگذشت .
از برهمن، تألیفات بسیار ارزندهاى بهجا مانده که مىتوان از «دیوان برهمن» ، «چهار چمن» ، «منشأت برهمن» ، «تحفةالانوار» و «گلدسته» نام برد .
چندر بهان برهمن، در شعر، زبانى ساده دارد . اشعارش، داراى مضامین عشق، محبت، تصوف و مسایل وحدتالوجود است، که با لحنى عارفانه بیان شده است .
دیوان وى، شامل غزلیات و رباعیات است .
نمونههایى از شعر او را در زیر مىآوریم:
بانى خانه و بتخانه و مىخانه یکیست
خانه بسیار ولى صاحب هر خانه یکیست
***
بناى قصر جهان را ثبات ممکن نیست
به جز اساس محبت که دیر بنیادست
***
گل یکى، خار یکى، شاخ یکى، تاک یکى است
نزد ارباب نظر هر خس و خاشاک یکى است
مرا دلىست به کفر آشنا که چندین بار
به کعبه بردم و بازش برهمن آوردم
***
دل درختى است عشق پرورده
از محبت همیشه بارور است
***
این تاریخ، از آن جایى که نخستین تاریخ فارسى عهد تیموریان هند است که به قلم یک هندو نوشته شده، حایز اهمیت است .
معروفترین اثر وى، «راجا ولى» یا «رساله در ذکر راجگان و سلاطین دهلى» است .
«راجاولى» ، خلاصهاى از تاریخ قدیم راجگان هندو و سلاطین مسلمان دهلى، از قدیمترین ایام تا دوره شاه جهان (1037 - 1068 ه . ق) است .
از دیگر آثار بنوالى داس، مىتوان «گلزار حال» ، «محیط معرفت» ، «گنج عرفان» و «دیوان هندى و فارسى» او را نام برد .
1) راى بندر ابن داس بهادر شاهى (9)
اثر مهم وى به فارسى، کتاب «لب التواریخ» است . این کتاب، یکى از مهمترین و درعین حال اساسى ترین تاریخ عمومى شبه قاره هند، از دوره شهاب الدین محمد غورى تا محمد اورنگ زیب عالمگیر است که درسال 1106ه . ق، توسط یک مورخ هندو، نگاشته شده است . دراین اثر، تمام قضایاى تاریخى، از نقطه نظر و دیدگاه هندوان، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است .
وى، اهل «هماچل پردیش» بود . در تصوف، از مکتبى پیروى مىکردکه بنیانگذار و حامى آن، داراشکوه بود . بهوپت، تحت تأثیر مولانا جلالالدین محمد رومى بلخى قرار داشت و این مسأله، در مثنوىهایش به چشم مى خورد .
کلیات او، حاوى پنج هزار بیت است . از وى، یک مثنوى به نام «مثنوى بىغم» ، به جا مانده است .
نمونه شعرى وى چنین است:
علم حق در علم صوفى گم شود
این سخن که باور مردم شود
***
به علت حکم امتناع عالمگیر، از نوشتن تاریخ عهد عالمگیرى، در سال 1078 ه . ق، مورخان آن زمان، دیگر به نگارش وقایع بعد از سال مذکور، نپرداختند و اگر «فتوحات عالمگیرى» در دست نبود، تاریخ عهد عالمگیر، از سال 1078 تا 1101 ه . ق، در پرده ابهام باقى مىماند . بنابراین، «فتوحات عالمگیرى» ، مرجع معتبرى براى کسب اطلاع درباره دوران پرشکوه آخرین امپراطور بزرگ تیموریان هند است .
این تاریخ، از لحاظ این که مولف آن هندو است اهمیت فراوان دارد . از آن جایى که اورنگ زیب، در تمام دوره پنجاه ساله سلطنت خود، دائما با هندوان در حال جنگ و جدال بوده است، از این جهت نقطه نظرها و دیدگاههاى یک هندو، در خور توجه خواهد بود .
وى، در سال 1120 ه . ق، کتابى به نام «تاریخ دلگشا» یا «نسخه دلگشا» نوشته است . این کتاب، از آن جایى که نویسندهاش در دستگاه اورنگ زیب عالمگیر، منصب مهمى داشته و با اکثر سرداران سپاه آشنا و بسیارى از وقایع تاریخى آن عهد را شاهد بوده، بسیار معتبر و موثق است . این اثر، شامل اوضاع سیاسى، اجتماعى، جغرافیایى و مذهبى آن دوره است . همچنین «تاریخ دلگشا» ، در برگیرنده وقایع تاریخ پنجاه ساله عهد عالمگیر است که دیدگاهها و نقطه نظرهاى هندوان را بیان مىکند .
اثر معروف جگجیون، «منتخب التواریخ» است . وى، از عهد اورنگ زیب، شروع به جمعآورى اسناد ومدارک معتبر تاریخى پرداخت و سرانجام درعهد بهادر شاه، در سال 1120 ه . ق، نوشتن این اثر تاریخى را به اتمام رسانید .
«متخب التواریخ» ، شامل تاریخ عمومى تیموریان ایران و شبه قاره هند، از عهد امیرتیمور گورکانى تا پایان سال دوم عهد بهادر شاه اول و وقایع دوران سلطنت هر یک از شاهان سلسله تیموریان، تحت عنوان خاص است که به ترتیب تاریخى، نوشته شده است .
1) خوشحال چند کایسته (18)
مهمترین اثر وى، تاریخ محمد شاهى «یا تاریخ نادر الزمانى» است . این کتاب داراى دو بخش است . بخش اول، مجمعالاخبار نام دارد که تاریخ عمومى جهان است و بخش دوم، زبدة الاخبار نام دارد که شامل تاریخ هند به خصوص احوال محمدشاه، مىباشد . خوشحال چند کایسته، این کتاب را در سال 1154 ه . ق، تألیف کرد .
گلدسته اسرار - این کتاب، حاوى نامههایى است که راى آنند رام به نادر شاه نوشته است .
بدایع وقایع - اثر تاریخى راى آنند رام که شبیه تذکره است .
رقعات مخلص - در برگیرنده نامههاى ادبى و تاریخى است .
چمنستان - مجموعه اقوال و حکایات است .
هنگامه عشق - قصه عشق «رانى چندر پربها (22)» و «کنور سندرسین (23)» است .
کارنامه عشق - قصه عشق شاهزاده «گوهر» است .
پرىخانه - نمونههاى خطاطى خوشنویسان مشهور است .
دیوان اشعار مخلص
این پسر قایم مقام حضرت مجنون شود
بلبل شوریدهاى چون من ندارد این چمن
صد بهار آخر شد و من همچنان دیوانهام
***
تاجر عشقیم مخلص مىرسیم از شهر دل
هرکجا جنس وفا باشد خریداریم م
***
ماجراى بلبل و گل شاهد احوال ماست
از تو مخلص ناله و از یار نشنیدن بس است
***
میازار اى محبت باز چون من ناتوانى ر
غریبى دردمندى بىکسى آزرده جانى ر
***
زحال بلبل مسکین ندارم اطلاع ام
به پاى گلبنى دیدیم مشت استخوانى ر
***
بساون، در مثنوى «امیرنامه» ، زندگى امیرالدوله را به نظم درآورده است . از آن جایى که وى، شاهد دلاورىها و شجاعتهاى امیرالدوله بوده، این مثنوى، حایز اهمیت است . او، در سال 1147 ه . ق درگذشت .
در عشق او کسى که بود آشناى م
***
گر بود خورشید رویى در نظر تا روز حشر
مىتوان بىآب و نان مانند عیسى زیستن
***
آثار وى عبارتند از:
- مصطلحات الشعر
- مطلعالسعدین
- صفات کائنات یا عجایب و غرایب
- جواب شافى یا رجمالشیاطین
- جنگ رنگارنگ یا تذکره وارسته
مصطلحات الشعرا - مجموعه محاورات جدید و مصطلحات برگزیده است . وارسته، براى نوشتن این مجموعه از منابع بسیارى مانند فرهنگ جهانگیرى، کشف اللغات، مؤید الفضلا، مدارالافاضل، قاموس، تاج المصادر، شرح دیوان خاقانى از شادى آبادى، شرح قصاید انورى ازفراهانى، لطایف مثنوى معنوى، صراح، مجموعه ابراهیم شاهى، منتخب اللغات استفاده کرد .
علاوه بر این منابع، از راهنمایى علماى محاورهدان ایرانى نیز، بهره برده است . نوشتن این کتاب، بعداز 15سال تلاش بىوقفه وارسته، درسال 1180ه . ق به پایان رسید و خود نیز، درهمان سال، وفات یافت .
چندربهان، رسالهاى درباره حروف تهجى به نام «جواهر الحروف» و رساله دیگرى به نام «نوادرالمصادر» درباره افعال و مصادر فارسى نوشته که درخور توجه است .
کتاب «بهار بوستان» وى، شرح بوستان سعدى است .
اثرى وى، «بهار عجم» است، که «بهار عجم» فرهنگى جامع، مشتمل برلغات و اصطلاحاتى است که درآثار سخنوران، به کار رفته است . چندر بهان، براى نوشتن این فرهنگ، بیست سال زحمت کشید .
از آن جایى که مؤلف، در دوران ملازمت خود، اغلب ازشهرهاى بزرگ دیدن کرده، با اکثر شعرا ملاقات کرده و احوال شاعران معاصر را، بنا به اطلاعات شخصى خود، نگاشته، بر اعتبار این تذکره افزوده است . خوشگو، اى تذکره را درسال 1155ه . ق به پایان رساند و آن را به عمده الملک امیرخان انجام، اهدا کرد .
خوشگو، شاعر هم بود، نمونههایى از اشعار او را درزیر مىخوانیم:
براى یار تعظیم رقیبان هم ضرور افتد
به شوق بت نخستین سجدهاى پیش برهمن کن
***
موجودگر نبودیم، معدوم هم نبودیم
امروز از کجاییم، گر درعدم نبودیم
***
آواز تیشه امشب در بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد
***
مآثر آصفى (1208ه . ق) - تاریخ خاندان نظام، تاریخ مختصر مرهتهها و شرح حال راجهها و امر
تنمیق شگرف (1200ه . ق)
بسایط الغنایم - تاریخ مرهتهها تا جنگ پانىپت
حالات حیدرآباد (1214ه . ق) - در مورد مساجد، باغات و ساختمانهاى حیدرآباد
مآثر حیدرى - تاریخ سلطان حیدرعلى
شام غریبان - این تذکره، درباره شاعران ایرانى است که به هند آمدهاند .
چمنستان شعرا - این تذکره، در ارتباط با شعراى اردوزبان است .
نمونههاى شعر وى چنین است:
بر لب نازک او بوسه توان داد شفیق
که مرا یاد کند باز به دشنامى چند
***
شنیدهام که به سوى شفیق مىآیى
بیا بیا که دل و جان نثار خواهم کرد
***
وى، در حیدرآباد دکن، تا مقام نخستوزیرى ارتقا یافت . چندو لعل، دیوان اشعار و مثنوىهایى دارد .
پادشاهان سخن در ملک اشعار آمده
***
به چه حسن جلوه کردى که همه اسیر گشتند
به سخن چگونه وصف کند انورى، سنایى
منبع:http://www.shaaer.com/